فایل صوتی:

فایل متنی:

متن سخنرانی:

پایگاه اطلاع رسانی هیئات مذهبی (وارث)، در تاریخ 22 مرداد 1394 اقدام به ارائه گزارش مکتوب و تصویری از جلسه تفسیر قرآن حجت الاسلام قاسمیان در تاریخ 21 مرداد نموده است که متن و تصاویر جلسه در ادامه ارائه می گردد. این جلسه همراه با عزاداری به مناسبت ایام شهادت امام جعفر صادق علیه السلام با مداحی برادر امیر عباسی برگزار گردید.

در سوره اعراف از آیه 34 به بعد  چند موضوع آمده و بحث شده است. هبوط انسان لزوما در گرو این نیست که آدم علیه السلام یا انسان خطایی کرده است. حتی آیاتی هست در قرآن که با وجود توبه بعدش هبوط می کند پس هبوط نتیجه خطای آدم علیه السلام نیست. قرار است آدم در روی زمین خلیقة الله شود. کما این که در آیاتی از اعراف این طور می خوانید که تکبر و کبر موجب هبوط است. که می فرماید : “قالَ ما مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ” – چه چیز مانع تو شد که وقتی به تو فرمان دادم سجده نکردی؟ گفت من از او بهترم ، مرا از آتش آفریده ای و او را از گل خلق کرده ای.-

کبر عامل هبوط است. اگر تکبر کنید در واقع فرومایه هستید. در آیه 23 اعراف می فرماید:” قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ” – گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!- می فرماید: آنها توبه می کنند اما باز هبوط می کنند. یعنی بعد از توبه باید هبوط کنند. آنها باید به زمین می آمدند.

در داستان آدم یک عبارتی تکرار می شود که در روایات ما نهی از آن شده است. در آیه 19 اعراف می فرماید: “وَ يا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَکُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمينَ”- و ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید! و از هر جا که خواستید ، بخورید! امّا به این درخت نزدیک نشوید ، که از ستمکاران خواهید بود!-

این شجره در بهشت شجره ملعونه بود. نمی گوید کدام شجره است اما شجره مورد غضب همین شجره است. آیات سوره مبارکه اعراف را با سوره بنی اسرائیل ارتباط دادیم و متوجه شدیم همان شجره ای است که تحت عنوان شجره حکومت بنی امیه که نمادی است از حکومت طواغیت که شیطان وقتی شما را به آن شجره رهنمون می کند قسم می خورد که می خواهیم به شما جاودانگی بدهیم که از بین نرود ،در حالی که در بهشت این خلود و جاودانگی بود. با یک وعده ای که بروی کنار این شجره در حالی که آن نعمت از قبل موجود بود. ما کنار این شجره بودیم. به شما می گوید: فکر نکن اینگونه می ماند. این ها از بین می رود. باید کنار این شجره بروی. وسوسه شیطان این گونه است.

“فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ” – پس شيطان، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود، براى آنان نمايان گرداند و گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد، جز [براى‏] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد يا از [زمره‏] جاودانان شويد.- اینها توضیحی است برای سوره بقره که می فرماید: ” فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ ” شیطان وسوسه کرد زیرا نمی تواند کسی را بلغزاند. شیطان تسلطی بر انسان ها ندارد مگر این که کسی خودش برای شیطان تسلط درست کند. کاری که می کند این است که صدا می زند تا مردم بیایند. منتها هدف گیری او در وسوسه این است که شرم و حیا را از بین ببرد. نقطۀ عملیات شیطان از این طریق است. اگر این موضع تقویت شود خوبی ها زیاد می شود. اگر شرم و حیا فروکش کند او آماده است برای هر گناهی که بگویید. در روایت است که اگر حیا ندارید هر کاری دلتان خواست بکنید. حیا به عنوان مفهوم عام که شاخصه اش در امور جنسی خود را نشان می دهد.

“فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ “- پس به فريب و نيرنگ، آنها را (از مقامشان) تنزّل داد. پس چون از آن درخت چشيدند عورتشان بر آنها نمايان شد و شروع كردند  از برگ درختان بهشت بر خود چسباندند.- در سوره طه می فرماید: ما از آدم عهدی گرفتیم که آن را فراموش کرد و ما در او عزم ندیدیم.

این عهدی که در قرآن هست که می فرماید: از آدمیان گرفتیم یعنی انسان کتاب سفید نیست کهچیزی بر آن بنویسند. انسان از قبل نوشته شده است . فطرتش غیر قابل تغییر است. تنها کاری که با فطرت می تواند بکند مخفی کردن آن است. دسیسه کند و مخفی کند. این همان عهدی است که بارها به انسان سپرده اند. ما فطرتا خداجو هستیم. من این را نمی گویم خدا به شما می گوید.

در سوره احزاب آیه 72 می فرماید: “إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا”هولاً؛” – بی گمان، ما امانت (تکلیف) را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، اما آن ها از برداشتن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسانْ آن را به دوش کشید، راستی که او بسیار بیداد پیشه و نادان است.-

در  آیۀ عرض امانت می فرماید: امانت راکسی قبول نکرد . یک زمانی اباء استکباری است یک زمانی اباء اشفاقی. استکباری یعنی از روی کبر نپذیرد . اشفاقی یعنی شرمنده نمی توانم. اما استکباری کار شیطان است ولی انسان قبول کرد. ما یک حیوان بسیار ضعیف هستیم. ظلوما جهولا فحش نیست. تعبیر منفی در بستر مثبت است. یعنی عجب موجودی است.

مثال دیگری برای منفی در بستر مثبت در سوره فاطر آیه 32 است که می فرماید: “ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبيرُ” – سپس ما این کتاب را به کسانی از بندگانمان که آنها را برگزیدیم به میراث دادیم ، پس برخی از آنها ستمکار خویشند و برخی از آنها میانه رو هستند و برخی از آنان به اذن خدا سبقت گیرنده به همه خیرات اند این همان فضل بزرگ است.-

یک تعبیر از ستمکار خویشند منفی در بستر مثبت است. خود را له می کنند. چند بار صدای خدا در مورد پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله در می آید که نباید اینقدر مایه بگذارید. نباید آنقدر غصه بخورید. ظلم در قرآن بار منفی دارد. اما در آیه ظلوما جهولا انتهای آیه برای صدر آیه حکم تعلیل دارد. علت را می گوید. نه این که اگر امانت را فراموش کند ظالم و جاهل است. ولی اقرار می کنم حرف من حرف متداولی نیست. اما به دلیل این که قرآن از کژتابی هایی استفاده می کند که چند گروه حمل بر خود ببرند می توان این را هم بگوییم. سبک قرآن این است که آیه ها قابل تفکیک شوند و معنای مستقل دهند. انسان آنقدر متوجه حد خود نیست که زیر بار مسئولیتی می رود که عالم از آن شانه خالی می کند.

در سوره یس آیه 60 می فرماید:” أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ” -اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست.-

لسان این آیه لسان توبیخ است.

در آیه 172 اعراف می فرماید:”وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ” – و یادآور زمانی را که پروردگارت از فرزندان آدم ، از پشتشان، ذریه آنان را گرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند : چرا ، تویی پروردگار ما و ما حقیقتی جز این که مملوک تو باشیم نداریم; ما این را دیده ایم و بر آن گواهیم . چنین کردیم تا روز قیامت نگویید ما از این حقیقت بی خبر بودیم. –

آدم منحرف شد و بعد متوجه اشتباهش شد و بعد توبه کرد. او بنده خطاکاری روی زمین نبود. زیرا بعد از توبه هبوط کرد.

این آیه 28 سوره رعد را جدی بگیرید:” الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ” -همان كسانى كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏ گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏ يابد.-

شیطان کاری می کند حیا بریزد. شیطان امروز عالم تمام فشارشان روی حیاست. که از علاقه جنسی هم شروع می شود. روایت داریم که حیا 10 جزء است و 9 جزء آن را به زن دادند. در ادامۀروایت است که طی 4 مرحله 4 جزء حیا را از زن می گیرند. می ماند 5 جزء. نکته اینجاست که اگر زن به بی عفتی برسد 5 جزء را باهم از دست می دهد. پس به بی حیایی می رسد.

در سوره عنکبوت آیه 29 می فرماید:” وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ” -و لوط آن زمان که به قومش گفت : همانا شما عمل زشتی مرتکب می شویدکه قبل از شما احدی از مردم عالم آن را انجام نداده است.-

خیلی وقت ها برای ما منکر را از منکر بودن خارج می کنند. این تکنیک سوم شیطان است. می فرماید:”إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ” -[او] شما را فقط به بدى و زشتى فرمان  می دهد، و تا بر خدا، چيزى را كه نمى‏ دانيد بربنديد.-

اول بدی کوچک، بعد بدی بزرگ، بعد منکر را خوب جلوه می دهد. ربا را تحت عنوان علم اقتصاد بیان می کند.

بعد می فرماید: “أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبيلَ وَ تَأْتُونَ في‏ ناديکُمُ الْمُنْکَرَ فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقينَ”- آیا شما بامردان جمع شده و راه تناسل را قطع می کنید و در انظار یکدیگر مرتکب این عمل قبیح می شوید؟ اما جواب قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می گویی عذاب خدا رابیاور-

اگر چیزی در جامعه زشت تلقی شود انجام آن بی حیایی می آورد. این را خداوند منکر می نامد. روایت داریم: می دانید چرا قوم لوط به اینجا رسیدند؟ مثلا مسابقۀ باد معده می دادند. کسی در جمع این کار زشت عمومی را کند مثلا با پیژامه بیاید در خیابان های  تهران و در نزد مردم کار زشتی تلقی شود او بی حیا می شود. حتی نسبت به خدا و سلامتی اش را در امور از دست می دهد. حتی می گویند از ملائکه در کنار خودتان هم حیا کنید. حضرت رسول صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله در نصایح خود به ابوذر می فرماید: اگر حیا برود بالا ایمان می رود بالا.

راهکار الهی این است که حیا کنیم. چون حربه شیطان همین است.

روایت داریم امام صادق علیه‌السلام می فرماید: همانگونه که ما آبرو هستیم برای شما شما همبرای ما آبرو هستید . آبروی ما را نبرید. اگر خوب و با حیا زندگی کنید ما خوشحال می شویم. می گویند این جعفری است. پس لابد امامش هم همین گونه است. اگر بد زندگی کنید می گویند او جعفری است معلوم است امامش هم اینگونه است.

رئیس آبروی بنده است و بنده آبروی رئیس است. آبروی امام دست ما است. نکند ما آبروی حضرات را ببریم.