باسمهتعالی
پیادهسازی جلسهی 79 تفسیر سورهی مبارکهی بقره
حجتالاسلاموالمسلمین قاسمیان –5 شنبه 7 تیر 97
خلاصه
جلسهی هفتادونهم تفسیر سورهی مبارکهی بقره با توضیحاتی در مورد قبله آغاز شد؛ قبله نه صرف جهتی برای نماز خواندن، بلکه مسئلهای است که ردپای آن در بحث مسجد و امام و تشکیلات امامت دیده میشود. امام با مسجد بروز و ظهور تشکیلاتی پیدا میکند. مسجد یعنی امام و نماز جماعت؛ یعنی جماعت و امامت، و نقطهی نهایی آن خود قبله است، یعنی مسجدالحرام؛ مسجدالحرامی که محل امامت و جایگاه امامت است و تشکیلات ذیل خودش را در مساجد دیگری دارد. وقتی قبله دارد تغییر میکند یعنی برنامه دارد تغییر میکند؛ معنی تغییر قبله یعنی تغییر برنامهی خدا، نسخ در برنامهی خدا. یعنی خدا یک قومی را دارد بیخیال میشود و روی قوم دیگری سرمایهگذاری میکند. این همان پدیدهی نسخ و بداء است که در قبله دارد اتفاق میافتد؛ یعنی در جریان برنامهی قوم برگزیده دارد اتفاق میافتد.
در ادامه ذیل آیهی 112 بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ اشاره شد که آیه مربوط به کسانی است که تمام وجودشان تسلیم شده، نیتهایشان فوقالعاده برای خدا خالص شده، کسانی که در نقطههای بالای ایمان و عمل صالح قرار دارند. اینها هستند که وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُون اند. یعنی همین اولیاء الله. گاهی برای نیت و ایمان و کار برای رضای خدا انجام دادن، قرآن و روایات نقاط نهایی را معرفی میکنند که خیلی شگفتانگیز است. اینکه میگویند برای خدا کار کنید، به خاطر این است که اگر چهار صباح شما کار کنید و کسی قدر کار شما را نداند، شما چه کار میکنید؟ کار را رها میکنید. برای اینکه این نشود، خدا میگوید باید شما یک آدم با انگیزههای ارتقاء یافته داشته باشید که کلاً با خدا بسته باشید. اینها دیگر بحثهای نیت و عمل صالح هم نیست بلکه عمل محسن است؛ یعنی شخص در این کارِ صالح، ثابت شده است. این میشود آدم محسن. قرآن حرفش انتخاب بد و خوب نیست، بلکه هدفش را از خلقت لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا(ملک: 2) بیان میکند. وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ(نساء: 125) هدفش احسن حالات است. برای این نیست که بیاید بگوید شما بیایید بین بد و خوب، بد را انتخاب نکنید، خوب باشید! این هدف دین نیست، اصلاً این دین لازم ندارد و آدمها را با همان دین فطری رها کنی خوب میشوند و باید خوب بشوند؛ چون وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا(شمس:7و8) بالاخره انسان یک چیز نوشته شدهای دارد که اگر براساس آن برود، باید خوب بشود. اما دین و قرآن و کتاب و این همه معارف برای لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا است؛ برای بهترین حالتش است. برای حالت بهینهی انسان است، نه برای حالت ضعیفش. و این حالتهای بهینه و نیتهای بهینه میتواند مسئولیتهای بزرگ را قبول بکند. گاهی بحث نیت طرح میشود در فضای «کیف الله بازی» و یک فضای معنویت فردی؛ اینکه شخص باید کارهایش را برای خدا انجام بدهد. یک موقع همین بحث ترجمه میشود در فضای آیات ولایت؛ یعنی شخص باید مسئولیت قبول بکند، باید آدم ارزشیای بشود. اینکه دارد الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا(آل عمران: 191) میخواهد انسان به این سطح برسد و چرا؟ که مسئولیت بپذیرد. میخواهد لااقل عدهای به این سطوح برسند و این مسئولیتها را بپذیرند و توکلشان و کارشان الگو بشود برای پایینتر از خودشان. این وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(بقره:112) یعنی باید یک عدهای باشند که این جوری باشند که توکل خودشان و کار خودشان و انرژی خودشان را مثل خون به پیکرهی جامعه تزریق کنند. باید آدمهای این جوری وجود داشته باشد که مسئولیت بپذیرند.
در توضیح فراز کَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ از آیهی 113 اشاره شد که قرآن میگوید: مشرکین هم همین چیزها را میگفتند؛ شما میگویید اینها به حق نیستند و اینها میگویند شما به حق نیستید، آنها هم میگویند اینها به حق نیستند. در صورتیکه خیلی وقتها حق را نیتها و مأموریتها تعیین میکند و اینکه افواه(دهانها) چه میگویند خیلی تقسیمبندی درست نمیکند. اینکه در این سوره داریم تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ(بقره:118) که قلبهای شبیه همدیگر، فکرهای شبیه همدیگر، هم در دنیا با هم همسو میشوند و هم در بهشت کنار هم هستند؛ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ(یس:56) یعنی با گروههای همسوی خود در بهشت جمع هستند.
آخرین آیهای که در این جلسه توضیح داده شد، آیهی 114 بود: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا نقطهی محوری که بخواهد از پایین شروع به جامعهسازی بکند، مسجد است. این آیه نشان میدهد که مسجد حکم ستاد فرماندهی را دارد و نباید این ظرفیت را داشته باشد که در آن آدم نفوذی بیاید. مسجد آنقدر مهم بوده که برای مقابله با آن، باز هم مسجد میزدهاند! تا مساجد برنگردد به همان کاراییهای خودش، اصلاً شما به چیزی نمیرسید. لذا از روایات برمیآید که وقتی حضرت مهدیعجّلالله تشریف بیاورند، کاری که میکنند، احیای مساجد است با آن افقی که مسجد باید داشته باشد. مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا از مساجد خدا منع میکند که اسم خدا در مسجد برده نشود و مسجد خراب شود؛ یعنی چه که مسجد خراب شود؟ آیا یعنی آجرهایش بریزد؟ تزئینات نداشته باشد؟ گفتهاند اتفاقاً مساجد و عبادتگاهها بسیار ساده باشند جوری که آدمها را سر به هوا نکند. یک جای سادهای به نام مسجد. پایگاه امامت جای سادهای است و اتفاقاً باید همین جوری باشد. البته بحث بیسلیقگی در ساخت مسجد نیست، بحث سادگی است. اگر دستشان برسد مسجدی را هم خراب بکنند میکنند، ولی اصل داستان در تخریب و عمران مسجد، از کارآیی انداختن آن است. در سورهی توبه مفصلتر آن توضیح داده شد که وقتی میفرماید إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ ﭐللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِـﭑللَّهِ وَﭐلْيَوْمِ ﭐلْئَاخِرِ (توبه:18) کسانی مسجد را عمران میبخشند که ایمان به خدا داشته باشند، منظور بُعد مادی آن نیست وگرنه عمران چه ربطی به ایمان به خدا دارد؟ پس آن عمران یک عمران دیگر است. أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ نشاید که وارد مسجد بشوند مگر با حالت ترس و لرز. انگار که دارد وارد ستاد فرماندهی میشود که باید خائفانه خودش را جمع بکند. جایی نیست که نیروهای غیرخودی بخواهند وارد فضای مسجد بشوند. اینجا منظور مسجد است نه به عنوان معبدگونهاش و اتفاقاً به عنوان گونهی دیگرش. کدام مساجد را میزند خراب میکند؟ مساجدی که يُذْکَرُ فِيهَا ﭐسْمُ ﭐللَّهِ کَثِيراً(حج:40) مساجدی که پایهاش براساس امامتی باشد که میخواهد دین را در همهی ابعادش بالا بیاورد. لذا این مسجد را میزند خراب میکند. خراب کردن مسجد یعنی تبدیل آن به مسجدی که بشود وَلَا يَذْکُرُونَ ﭐللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا(نساء:142) مسجدی که فقط توی آن نماز میخوانند، مسجدی که پایگاههای انقلاب محسوب نمیشود.
موضوعات اصلی: قبله، مسجد، نسخ، احسان، نفاق
موضوعات فرعی: خلوص نیت، آداب لباس پوشیدن، رفاه، عمران و خراب مسجد، ذکر کثیر، ذکر قلیل
سایر سورهها: توبه:18-108، حج:28-29-39-40-78، نساء:136 الی 145
فهرست مطالب
1-1- دو قبله بنیاسرائیل(بیتالمقدس) و بنیاسماعیل(مکه)، نشان از دو طرح خدا
1-2- مسجد؛ محل تشکیلاتسازی سیستم امامت
1-3 نسخ و تغییر قبله یعنی تغییر برنامهی خدا
1-4- اقامه نماز، ایتاء زکات و ولایت؛ سه پایه نظامسازی اسلام
2-1- محسنین؛ دست یافتگان به نقاط بالای نیت خالص
2-1-1- خلوص نیت حتی در پوشیدن لباس و خوردن
2-1-2- خالص کردن نیت موجب نزدیک شدن به مقام احسان
2-2- هدف خلقت رسیدن به مقام احسان
2-3- محسنین، آماده پذیرش مسئولیتهای بزرگ……………………………
2-3-1- ملت رفاه زده، حال مبارزه ندارد
2-4- تزریق روحیهی احسان به پیکرهی جامعه………………………………………..
3-1- نیتها و مأموریتها، مشخص کنندهی حق بودن شخص
3-1-1- منافق؛ مؤمنی که مؤمن نیست
4-2- خراب کردن مسجد؛ یعنی از کارآیی انداختن آن
4-2-1- معانی ظاهری و معنوی عمران و خراب مسجد در قرآن
4-3- ورود با ترس و لرز غیرخودیها به مسجد
4-4-1- ذکر کثیر خدا یعنی حضور خدا در همه شئون زندگی؛ در مقابل ذکر قلیل منافقین
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَبِهِ نَسْتَعِینُ وَصَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ»
بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(112) وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُون (113) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (114)
1- قبله
1-1- دو قبله بنیاسرائیل(بیتالمقدس) و بنیاسماعیل(مکه)، نشان از دو طرح خدا
[+3] داشتیم آیات ماجرای قبله و تغییر قبله را بررسی میکردیم. زمینهچینی تغییر قبله با آیات نسخ [آیه 106 سوره مبارکهی بقره] انجام شده است. [نسخ به این معنا] که خدا ممکن است برنامهها را عوض بکند. توضیح دادیم که ما هم مسجدالاقصی را داریم و هم مسجدالحرام را؛ حضرت ابراهیمعلیهالسلام بانی دو قبله است؛ هم در قبلهی مسجدالاقصی بوده و هم قواعد قبلهی جدید را ایشان به وجود میآورد و از فرزندان خودش، اسماعیل را به سمت کعبه میفرستد. حضرت ابراهیمعلیهالسلام نقطهی تلاقی بنیاسرائیل و بنیاسماعیل قرار میگیرند. البته نمیخواهم بگویم [قطعاً] مسجدالاقصی یک برنامهی پوششی بوده؛ یعنی قبله بوده ولی یک قبلهی آلترناتیو![1] ([+5] ماجرای معراج (اسراء: 1) …مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی… یک ماجرای زمینیِ آسمانی دارد؛ بخش زمینی آن را سورهی اسراء میگوید و بخش آسمانی آن را سورهی نجم؛ یعنی سیر زمینی اینچنینی دارد که اصلاً معراج این جوری شکل میگیرد؛) این دو قبله بودن و تلاقی بنیاسرائیل و بنیاسماعیل در حضرت ابراهیم [که میفرماید:] (حج: 78) …مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ…[2] ابراهیمعلیهالسلام به عنوان پدر همهی ماست که اسلام برای جریان ابراهیمعلیهالسلام است و الگو اسوهی ایشان است. این طرف بنیاسرائیل و قوم برگزیدهای که دارد بار میآید و آن طرف بنیاسماعیل و آلترناتیو آن که این طرف دارد بار میآید. این میشود اساس ماجرای قبله.
1-2- مسجد؛ محل تشکیلاتسازی سیستم امامت
[+6] قبله نه صرف جهتی برای نماز خواندن، بلکه مسئلهای که ردپای آن در بحث مسجد و امام و تشکیلات امامت دارد اتفاق میافتد؛ امام چه جور بروز و ظهور تشکیلاتی پیدا میکند؟ با مسجد. مسجد یعنی چه؟ یعنی امام و نماز جماعت؛ یعنی جماعت و امامت، و نقطه نهایی آن خود قبله است، یعنی مسجدالحرام؛ مسجدالحرامی که محل امامت و جایگاه امامت است و تشکیلات خودش را در مساجد دیگری دارد.[3]
1-3- نسخ و تغییر قبله یعنی تغییر برنامهی خدا
[+10] وقتی قبله دارد تغییر میکند یعنی برنامه دارد تغییر میکند؛ معنی تغییر قبله یعنی تغییر برنامهی خدا، نسخ در برنامهی خدا و به تأخیر انداختنهایی و بیخیال شدنهایی؛ یعنی خدا یک قومی را دارد بیخیال میشود و دارد روی قوم دیگری سرمایهگذاری میکند.
حتی مثلاً الان ما به عنوان یک قوم برگزیده که در ایران هستیم، واقعاً ممکن است برنامه عوض بشود و یکهو حزب الله لبنان بشود قوم برگزیده! این نیست که شما بگویید در اخبار غیبی گفتهاند ایرانیها آنهایی هستند که فلان هستند! در اخبار غیبی خیلی از این حرفها زدهاند و نشده است. گفتهاند حضرت در فلان تاریخ ظهور میکند و نشده است! بعد میپرسند چه شد که نشد؟ میگویند: بَداء[4] شد. حتی پیغمبر خدا خواب دید که مکه میرود و مکه نرفت! بعد پرسیدند: “چرا نرفتیم؟” حضرت گفتند: “خوب قرار است برویم مکه، امسال نمیرویم، سال بعد میرویم!” یا یک موقع روایات به ظهور بشارت میدادند و بعد نشد و وقتی میپرسیدند، میگفتند: بداء شد؛ تقریباً یعنی نظر خدا عوض شد. خدا داشت روی این قوم سرمایهگذاری میکرد که بزند و بترکاند، ولی ما یک کارهایی کردیم که خدا کلاً قبله و برنامه را عوض میکند و میبرد در نقطهی دیگری مثلاً یمن، لبنان و یک جای دیگری که ما نمیدانیم.
این جوری که ما داریم کار میکنیم، برنامهی خدا عوض میشود و شما در این تردید نکنید که دیگر خدا روی این قوم سرمایهگذاری نمیکند. کما اینکه دیگر روی قوم بنیاسرائیل سرمایهگذاری نکرد. این همان پدیدهی نسخ و بداء است که در قبله دارد اتفاق میافتد؛ یعنی در جریان برنامهی قوم برگزیده دارد اتفاق میافتد.
1-4- اقامه نماز، ایتاء زکات و ولایت؛ سه پایه نظامسازی اسلام
[+12] این تعبیر نشود که «با قبله فقط یک جهت عوض شد؛ چون این یهود تیکه میانداختند که شما هم که رو به قبله ما هستید، و پیغمبر هم میگفته چرا این جوری شده؟! حالا خدا بیاید بگوید شما این طرفی نماز بخوانید»! این بحث خیلی عمیقتر است؛ [ما این بحث را سطحی تفسیر میکنیم] چون که ما بحث امامت و قبله را به عنوان یک بستهی موضوعی با هم نمیبینیم؛ در حالی که اگر کسی کار روایی و قرآنی جدی بکند یکی از مهمترین بستههایی که دین روی آن کار کرده پکیج «نماز، اقامهی نماز، قبله و مسجد» است و اگر کسی کار کند یکی از مهمترین بحثهای قرآن را کار کرده است؛ چون این بحث گره میخورد به بحثهای دیگری مثل ایتاء زکات، و زکات گره میخورد به بحث دیگری به نام ولایت. این همان چیزی میشود که در روایات تحت عنوان «اثافی الاسلام» «سه پایهی اسلام» از آن یاد کردهاند؛ اسلامی که روی این پایهها بند شده: اقامهی نماز و ایتاء زکات و ولایت؛ اقامهی نماز با تمام حوزهی معنایی خودش، ایتاء زکات با تمام حوزهی معنایی خودش و ولایت با تمام حوزهی معنایی خودش و کاملاً این سه پایه به هم گره خورده است. اگر کسی در این حوزهها در قرآن و روایات کار بکند به فرایند نظامسازی دست پیدا کرده است! اگر بپرسید چه کسی در این حوزه ها کار کرده؟ میگویم: کلاً هیچ کس تا به حال کار نکرده است! مگر در حد جزوات خیلی مختصر! پروژههای نظامسازی اگر بخواهد قرآنمحور باشد باید براساس همین باشد تا بشود نظامسازی اسلامی را در حوزه مدیریت انجام داد.
2-آیهی 112؛ مقام احسان
(بقره:112) بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛
[-15] این آیه عبارهٌ اُخرای «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» است، منتها خیلی غلیظتر. کسانی که تمام وجودشان تسلیم شده؛ نیتهایشان فوقالعاده برای خدا خالص شده که کارهای فلِشی نوک صحنهها را اینها جلو میبرند. کسانی که هم ایمان دارند (در نقطههای بالای ایمان) و هم عمل صالح دارند در نقاط بالای عمل صالحند؛ اینها هستند که …وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُون؛ اند. یعنی همین اولیاء الله.
2-1- محسنین؛ دست یافتگان به نقاط بالای نیت خالص
2-1-1- خلوص نیت حتی در پوشیدن لباس و خوردن
[-16] گاهی برای نیت و ایمان و کار برای رضای خدا انجام دادن، قرآن و روایات نقاط نهایی را معرفی میکنند که خیلی شگفتانگیز است؛ مثلاً ما حتی در لباس پوشیدن داریم که «من اتقی فی ثوبه فلیس لله اکتساه»؛ اگر کسی برای نمازش اتقاء ثوب میکند یعنی لباسهای خوبش را نمیپوشد (وقتی به نماز میایستد با یک عرقگیر پاره میایستد، ولی وقتی مهمانی میرود لباس خوب میپوشد) در روایت داریم که این به خاطر خدا لباس نمیپوشد، همینجوری فقط لباس میپوشد! بعد شما بروید ببینید چقدر دعا دارد لباس پوشیدن! نه اینکه حتماً آن دعاها را بخوانید، [بلکه] آن ذهنیت مهم است؛ یعنی کسی همهاش در فکرش این است که من این کاری که دارم میکنم برای خدا دارم انجام میدهم، حتی اگر لباس میپوشم. بعد بروید ببینید در روایات معارف پوشیدن لباس را! طرف وقتی لباس نو میپوشد اول دو رکعت نماز میخواند که یعنی “خدایا! من این لباس را برای تو میپوشم. خدایا همانطور که این لباسها زشتیهای ما را پوشانده، زشتیهای ما را بپوشان! خدایا همانطور که ما لباسهای آدمها را از تنشان نمیکَنیم، خدایا یک کاری کن من لباس ملت را از تنشان نکنم و زشتی هایشان را نمایان نکنم”.
میبینید یک عالمه آداب برای لباس است؛ که چه بشود؟ که معلوم بشود ما نیّت میکنیم، میخوریم به خاطر خدا، میخوابیم به خاطر خدا، میپوشیم به خاطر خدا. همین آداب به شدت کمک میکند تا شما بتوانید نیّت کنید. مثلاً اگر کسی خواست برود نماز بخواند و یک تیشرت به تن دارد، حتماً حواسش باشد لااقل یک عبایی بیندازد، حتماً یک سجادهای بیندازد، مهرش را شوت نکند، یک مقدماتی فراهم بکند.
[+18] ببینید در آیات قرآن میگوید: (اعراف: 27) …لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا…[5] نکند شیطان مرا هم به فتنه بیندازد! نکند شیطان لباسهای شما را هم درآورد! آدم اگر زشتی هم دارد زشتی خودش را جار نمیزند و آن را میپوشاند. و بعد هم دارد: (اعراف:26) …وَلِبَاسُ ﭐلتَّقْوَىَ ذَالِکَ خَيْرٌ… . میبینید ما فکر میکردیم درباره لباس باید به برند و دوخت آن توجه کنیم، در صورتی که یک عالمه معارف در میآورد و چرا؟ به خاطر اینکه نمیخواهد شخص را در زمینهی پوشیدن لباس متوقف کند که این [شخص] فقط دارد میپوشد یا فقط دارد میخورد.
[-20] اگر واژهی «خوردن»ها را در قرآن را نگاه کنید، حتماً در کنار آن یک دستور هست. قرآن فقط نمیگوید بخورید، میگوید بخورید ولی اسراف نکنید. بخورید و (حج: 28) …وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ؛ (طه:81) …کُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْاْ…، (اعراف:31) …وکُلُواْ وَﭐشْرَبُواْ وَلَا تُسْرِفُوا…؛ یعنی اگر میخورید به خاطر خدا میخورید. میخواهد شخص را ارتقاء بدهد و بالا بیاورد و این شخصِ ارتقاء یافته است که میتواند مسئولیتهای بزرگ بپذیرد.
2-1-2- خالص کردن نیت موجب نزدیک شدن به مقام احسان
[+20] اینکه میگویند برای خدا کار کنید، به خاطر این است که اگر چهار صباح شما کار کنید و کسی قدر کار شما را نداند، شما چه کار میکنید؟ شما کار را رها میکنید. برای اینکه این نشود، خدا میگوید باید شما یک آدم با انگیزههای ارتقاء یافته داشته باشید که کلاً با خدا بسته باشد. البته آن مدیر باید حواسش به زیردستش باشد که بالاخره اینها آدم هستند با تمام ضعفهای آدمی، ولی من هم به عنوان یک نفر آدم باید حواسم به این باشد که باید رفته رفته بیایم در گفتمان قرآن؛ من قرار است یک مأموریتی را برای خدا انجام بدهم. اگر مردم دیدند که دیدند و اگر ندیدند و قدر ندانستند، باز هم انجام میدهم. اینها دیگر بحثهای نیت و عمل صالح هم نیست بلکه عمل محسن است؛ یعنی شخص در این کارِ صالح، ثابت شده است. در جلسهی گذشته خدمتتان عرض شد که محسن، دو بُعد دارد: بُعد معنویت محسن (که میشد سورهی ذاریات) و محسن در بُعد جنگندگی (که میشود سورهی آل عمران). این میشود آدم محسن.
[+22] اگر آیات معروف سوره مبارکهی آلعمران آیهی 191 را ببینید، وقتی میگوید: یک عده این پوستها را کنار زدند، از این قشور بیرون آمدند و به لُب (مغز) رسیدند و صاحب مغز شدند یعنی قشور و لایهها و ظواهر را کنار زدند: (آل عمران:190) إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ (آل عمران: 191) الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار؛[6] کسانی که همهی حالاتشان برای خداست. قیامشان، قعودشان، درسشان، بحثشان، دانشگاهشان، حوزهشان، کار کردنشان، خوابیدنشان، خوردنشان.
2-2- هدف خلقت رسیدن به مقام احسان
[-24] چرا این را عرض کردم؟ چون داریم بحث محسن را میکنیم. عرض کردیم قرآن حرفش انتخاب بد و خوب نیست، بلکه هدفش را از خلقت (ملک: 2)…لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ بیان میکند. (نساء: 125) وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ… هدفش احسن حالات است. برای این نیست که بیاید بگوید شما بیایید بین بد و خوب، بد را انتخاب نکنید، خوب باشید! اصلاً این هدف دین نیست! اصلاً این [بد نشدن] دین لازم ندارد و آدمها را با همان دین فطری رها کنی خوب میشوند و باید خوب بشوند؛ چون (شمس:7) وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا؛ (شمس:8) فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛[7] بالاخره [انسان] یک چیز نوشته شدهای دارد که براساس آن برود. باید خوب بشود! اما دین و قرآن و کتاب و این همه معارف برای «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» است؛ برای بهترین حالتش است. برای حالت بهینهی انسان است، نه برای حالت ضعیفش. و این حالتهای بهینه و نیتهای بهینه میتواند مسئولیتهای بزرگ را قبول بکند.
2-3- محسنین، آماده پذیرش مسئولیتهای بزرگ
[+25] گاهی بحث نیت طرح میشود در فضای «کیف الله بازی» و یک فضای معنویت فردی؛ اینکه شخص باید کارهایش را برای خدا انجام بدهد. یک موقع همین بحث ترجمه میشود در فضای آیات ولایت؛ یعنی شخص باید مسئولیت قبول بکند، باید آدم ارزشیای بشود.
[-26] نکتهای که حضرت آقا در بحثهای جنسی راجع به طعنهای به غرب گفتند همین بود که میگفتند اگر ذهنیت و تمرکز و معادلات ذهنی یک نفر را کلاً بتوانید به شهوات جنسی بگیرید، او هیچ موقع مسئولیت قبول نمیکند! این آدم که نمیتواند مسئولیت بزرگ بپذیرد. ارزشهای این آدم در این حد است. اگر دین میگوید از دنیا استفاده کم بکن و دنیا را پروپیمان استفاده نکن! نه اینکه بخیل است که اگر استفاده بکنی چهها میشود! بحث این است که اگر استفاده میکنی جوری زمینگیر میشوی که دیگر نمیتوانی مسئولیت قبول کنی!
2-3-1- ملت رفاه زده، حال مبارزه ندارد
[-27] من روایت این بحث را در یکی از مجالس دانشگاه شریف خواندم که چرا خدا از آسمان آب میفرستد، ولی نان نمیفرستد؟! روایت میگوید نان را خدا از آسمان نمیفرستد برای اینکه شما با زحمت به دست بیاورید و وقتی با زحمت نان به دست بیاوری، کلاً زحمتکش میشوی. شما فرض کنید یک پولی دارید و میتوانید بگذارید بانک، بخورید و زحمت هم نکشید. اصلاً همین آدم را شهوتپرست میکند. آدم باید زحمت بکشد؛ برای همین توصیه به روزه شده است. توصیه به کم استفاده کردن از زندگی شده است. خدا بخیل نیست ولی از زندگی پروپیمان استفاده نکنید. در سورهی بقره دربارهی سپاه طالوت و جالوت میگوید: (بقره:249) …فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ ﭐغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ…[8] فقط یک کف دست بخورید! بعد میگوید همه قورت قورت خوردند الّا قلیلی. …فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لَا طَاقَةَ لَنَا ﭐلْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ…[9] گفتند: دیگر ما حال جنگ نداریم. ملتی را که به رفاه بگیری، دیگر حال مبارزه ندارد. اگر ملتی به رفاه بیفتد، حال نمیکند مبارزه کند. «لَا طَاقَةَ لَنَا ﭐلْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ»؛ ما حالش را نداریم، خودت برو بجنگ!
2-4-تزریق روحیهی احسان به پیکرهی جامعه
[-29] اینکه دارد (آل عمران: 191) …الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا… میخواهد انسان به این سطح برسد و چرا؟ که مسئولیت بپذیرد. میخواهد لااقل عدهای به این سطوح برسند و این مسئولیتها را بپذیرند و توکلشان و کارشان الگو بشود برای پایینتر از خودشان.[10] این (بقره:112) …وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ یعنی باید یک عدهای باشند که این جوری باشند که توکل خودشان و کار خودشان و انرژی خودشان را مثل خون به پیکرهی جامعه تزریق کنند. باید آدمهای این جوری وجود داشته باشد که مسئولیت بپذیرند.
3- آیهی 113
[+30] (بقره:113) وَقَالَتِ ﭐلْيَهُودُ لَيْسَتِ ﭐلنَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ ﭐلنَّصَارَى لَيْسَتِ ﭐلْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ ﭐلْکِتَابَ…[11] توضیح این فقره از آیه را در کنار توضیح آیه 111 گفتهایم.
3-1- نیتها و مأموریتها، مشخص کنندهی حق بودن شخص
…کَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ… [12]بحث این است که برای قرآن به عنوان کتاب اعتقادی اینکه افواه[13] چه میگویند خیلی تقسیمبندی درست نمیکند. البته اینکه افواه چه میگویند، تقسیمبندی حقوقی و فقهی درست میکند؛ مثلاً یک عده میشوند مؤمن (که منظور مسلمان است) و یک عده میشوند غیرمؤمن (یعنی غیرمسلمان). ولی آن چیزی که آدمها را درست میکند، این حرفها نیست؛ آن باطن فکر و باطن کار آدمهاست که آنها را تقسیمبندی میکند.
[+31] قرآن میگوید: مشرکین هم همین چیزها را میگفتند. شما میگویید اینها به حق نیستند و اینها میگویند شما به حق نیستید، آنها هم میگویند اینها به حق نیستند. در صورتیکه خیلی وقتها حق را همین نیتها و مأموریتها تعیین میکند. ممکن است شما یک نفر در آفریقای جنوبی یا آمریکای جنوبی ببینی که هم سوی با شما دارد یک مأموریتی را جلو میبرد، شما میتوانی با او وحدتِجبهه داشته باشی. چه جوری است که شما نمیتوانی با عربستان وحدتِجبهه داشته باشی و میگویی اصلاً این پدیده دیگر چیست؟! پدیدهی مسلمانهای هفت قاب شستهی نمازهای خوانهایی که در بغل آمریکا رشد کردهاند! میبینید که اصلاً با اینها نمیتوانید وحدتجبهه داشته باشید. بلکه اگر یک فرمان جهاد علیه عربستان سعودی باشد، فکر کنم حداقل نصف مردم ایران شرکت میکنند؛ یعنی یک بغض به اضافه هم با آلسعود و این جور فضا از اسلام، دارند. میبینید اصلاً شما خودتان را جزو اینها حساب نمیکنید، ولی شما خودت را با گاندی همسو میبینی یا خودت را در برزیل با گروه آزادسازی زمین همسو و حتی آنها را جلوتر از خودت میبینی.[14]
3-1-1- منافق؛ مؤمنی که مؤمن نیست
[-36] دین که دارد میگوید: “اگر تو مؤمن به این راه هستی، پس در پازل و نقشهی من قرار بگیر! که اگر در نقشه و پازل من قرار نگیری اصلاً مؤمن نیستی! بلکه منافقی.” درآیات قرآن آنجا که منافق را توضیح میدهد، بدترین حالتش این است: «مؤمنی که مؤمن نیست!» و این از همه گیجکنندهتر است. «مؤمنی که مؤمن نیست» همه را به اشتباه میاندازد و آدم نمیداند که بالاخره این شخص مؤمن است یا مؤمن نیست. (نساء:136) يَا أَيُّهَا ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ… یعنی چه؟ یعنی تو مؤمنی ولی مشکل تو این است که مؤمن نیستی! تو مؤمنی ولی در پازل من نیستی! برای همین یک ضلال بعیدی ایجاد میشود که همه را گیج میکند، دیگر ضلال مبین نیست.
[+37] به هرجهت اینکه در همین سوره داریم (بقره:118)…تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ… که قلبهای شبیه همدیگر، فکرهای شبیه همدیگر، هم در دنیا با هم همسو میشوند و هم در بهشت کنار هم هستند؛ (یس:56) هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ… یعنی با گروههای همسوی خودش در بهشت جمع هستند، نه این که فرد با همسرش در بهشت میرود. حالا اگر همسر کسی بد بود، یا اصلاً در آن گفتمان نبود، این آیه چه معنی دارد؟! اصلاً با گفتمان قرآن معنی ذُریّه هم عوض میشود.[15]
4- آیهی 114
4-1- مسجد؛ ستاد فرماندهی امام
[-39] و بعد میرسد به (بقره:114) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا…[16] ناگهان این وسط بحث قبله و نسخ میآید. نقطه محوری که بخواهد از پایین شروع به جامعهسازی بکند، مسجد است. این آیه نشان میدهد که مسجد حکم ستاد فرماندهی دارد که اگر کسانی از گروههای آنطرفی بتوانند بیایند مسجد، باید هفت آب خودش را بشوید و بیاید. مسجد نباید این ظرفیت را داشته باشد که در این ستاد فرماندهی آدم نفوذی بیاید. مسجد آنقدر مهم بوده که برای مقابله با آن، باز هم مسجد میزدهاند!
[-40] این را بدانید که مادامی که مساجد احیاء نشود، ما به آن افق نمیرسیم. اینکه حضرت آقا میگویند سند تحول، سند تحول و حرف بنیادین، بنیادینش از این جنس است؛ تا مساجد برنگردد به همان کاراییهای خودش، اصلاً شما به چیزی نمیرسید و شک نکنید -از روایات برمیآید- که وقتی حضرت مهدیعجّلالله تشریف بیاورند، کاری که میکنند، احیای مساجد است با آن افقی که مسجد باید داشته باشد (در این بحث به صورت موضوعی وارد خواهم شد و توضیحاتی خواهم داد.)
4-2-خراب کردن مسجد؛ یعنی از کارآیی انداختن آن
[+40] (بقره:114) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ…کیست ظالمتر یعنی میخواهند بگویند این از همه ظالمتر است، البته «مَنْ أَظْلَمُ» چند جای قرآن داریم. این مثل «افضل الاعمال» است که منظور جزء برترین فضیلتهاست. «مَنْ أَظْلَمُ» هم یعنی جزء بدترین ظلمهاست. وقتی میگویند (بقره:114) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ… یعنی میخواهند یکی از ظلمهای فاحشی که به جامعه اسلامی میشود، بیان کنند.
[42] …مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا… (کیست ظالم تر از کسی که) از مساجد خدا منع میکند که اسم خدا در مسجد برده نشود و مسجد خراب شود؛ یعنی چه که مسجد خراب شود؟ آیا یعنی آجرهایش بریزد؟ تزئینات نداشته باشد؟ که اگر مجموعهی روایی این بحث را هم ببینید، گفتهاند اتفاقاً مساجد و عبادتگاهها بسیار ساده باشند جوری که آدمها را سر به هوا نکند. یک جای سادهای به نام مسجد. پایگاه امامت جای سادهای است و اتفاقاً باید همین جوری باشد.[17] البته بحث بیسلیقگی در ساخت مسجد نیست؛ مثل آدمهایی که رنگ قهوهای را با آبی میپوشند! حال آدم را به هم میزند! چه جوری به این نتیجه رسیده که این دو رنگ را با هم بپوشد؟! پس بحث بیسلیقگی نیست بحث سادگی است. [18]
4-2-1- معانی ظاهری و معنوی عمران و خراب مسجد در قرآن
[+55] معنی عمران و خراب برای این سبک قرآنی است که مندمجاً با همدیگر ترکیب میکند. مثلاً طهارت هم به معنی ظاهری و هم باطنی است. (توبه:108) …فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ… میروند در مساجد که مطهر بشوند؛ یعنی از آلودگیهای باطنی پاک بشوند. حتی هدف از بیت الله رفتن را این میگوید (حج: 29) … ُثمَّ لْيَقْضُواْ تَفَثَهُمْ… که بروند آلودگیهایشان را پاک بکنند و بزدایند. [+56] روایات ذیل این آیه را نگاه بکنید! این که قرار بوده حج برود و در قبله قرار بگیرد، قرار بوده برود پیش امامش قرار بگیرد. (حج: 29) … ُثمَّ لْيَقْضُواْ تَفَثَهُمْ… یعنی برود پیش امامش آلودگیها را با دیدار امام پاک بکند. دستورات جدید را از امام بگیرد، آلوده نباشد. برود کار درست انجام بدهد. ولی اگر این کار را نکند میرود کار نجس انجام میدهد. روایت میگوید آلودگیها را پاک کند یعنی برود از امام دستور بگیرد.
[57] آب و «ماء معین» که فقط H2O نیست! «ماء معین» امام است (ملک:30) …إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَن يَأْتِيکُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ؛[19] اگر آب برود، اگر آب غائب شود، در زمین چه کسی میخواهد به شما آب بدهد؟! بقیه هر که هست خاکِ پاک است و منشاء آسمانی ندارد، منشاء زمینی دارد منتها پاک است. (نساء:43) …فَلَمْ تَجِدُواْ مَاءً فَتَيَمَّمُواْ صَعِيداً طَيِّباً…[20] اگر آب نبود، بالاخره نمیشود نماز نخواند، باید با یک خاک پاکی تأمم کنیم و او را امام قبول کنیم ولی این اصلاً منشأش زمینی است. منشأ آب، آسمانی است: (بقره:22) …وَأَنزَلَ مِنَ ﭐلسَّمَاءِ مَاءً… .[21]
[+83] بعداً در کلمهی عمران به شما نشان خواهم داد که هر دو بٌعد آن را دارد، البته اگر دستشان برسد مسجدی را هم خراب بکنند میکنند، ولی اصل داستان در تخریب و عمران مسجد، از کارآیی انداختن آن است. در سورهی توبه مفصلتر آن را توضیح دادم که وقتی میفرماید (توبه:18) إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ ﭐللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِـﭑللَّهِ وَﭐلْيَوْمِ ﭐلْئَاخِرِ… کسانی مسجد را عمران میبخشند که ایمان به خدا داشته باشند، منظور بُعد مادی آن نیست وگرنه عمران چه ربطی به ایمان به خدا دارد؟ یک ایتالیایی هم میتواند. مگر مسجدالنبی را چه کسانی ساختند؟ ایتالیاییها! منتها چون نمیتوانستند نزدیک بشوند با دوربین نظارت میکردند! پس آن عمران یک عمران دیگر است: (توبه:18) إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ ﭐللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِـﭑللَّهِ وَﭐلْيَوْمِ ﭐلْئَاخِرِ وَأَقَامَ ﭐلصَّلَوةَ وَءَاتَى ﭐلزَّکَوةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا ﭐللَّهَ…!
بگذارید یک وقت دیگر من بحث مسجد را بازتر بکنم و این بحث که سعی در تخریب مسجد یعنی چه؟
4-3- ورود با ترس و لرز غیرخودیها به مسجد
[+50] …أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ… نشاید که وارد مسجد بشوند مگر با حالت ترس و لرز. انگار که دارد وارد ستاد فرماندهی میشود که باید خائفانه خودش را جمع بکند. جایی نیست که نیروهای غیرخودی بخواهند وارد فضای مسجد بشوند. اینجا منظور مسجد است نه به عنوان معبدگونهاش و اتفاقاً به عنوان گونه دیگرش. …لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ و اینها در دنیا و آخرت یک رسوایی را دارند.
4-4- ذکر کثیر در مساجد
[52] سورهی مبارکه بقره در جریان طالوت و جالوت دارد: (بقره:251) فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ ﭐللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَءَاتَاهُ ﭐللَّهُ ﭐلْمُلْکَ وَﭐلْحِکْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ… به واسطهی اینکه طالوت جالوت را کشت، خدا به او مُلک و علم و حکمت داد.[22] (بقره:251) وَلَوْلَا دَفْعُ ﭐللَّهِ ﭐلنَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ ﭐلْأَرْضُ وَلَـکِنَّ ﭐللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى ﭐلْعَالَمِينَ؛[23] اگر دفاع نبود، زمین فاسد میشد.
[+53]حالا سورهی حج را ببینید! (حج:39) أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُواْ وَإِنَّ ﭐللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ؛[24] اذن قتال داده شد. (حج:40) ﭐلَّذِينَ أُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُواْ رَبُّنَا ﭐللَّهُ… بناحق از دیارشان اخراج شدند و گفتند پروردگار ما خداست و ما زیر برنامهی خدا میرویم. …وَلَوْلَا دَفْعُ ﭐللَّهِ ﭐلنَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْکَرُ فِيهَا ﭐسْمُ ﭐللَّهِ کَثِيراً... (به اینها میگویند آیات مثانی، آیات منعطف به هم)؛ اگر دفاع نبود همهی مراکز مذهبی و پاتوقهای تشکیلاتی منهدم میشد و مساجدی که ذکر خدا در آن کثیر است. در مساجد باید ذکر خدا کثیر باشد. این را وقتی میفهمید که (نساء:142) …وَلَا يَذْکُرُونَ ﭐللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً؛[25] را بفهمید. آن وقت معنی عمران و خراب را میفهمید.
4-4-1- ذکر کثیر خدا یعنی حضور خدا در همه شئون زندگی؛ در مقابل ذکر قلیل منافقین
[+59] حالا کدام مساجد؟ مساجدی که (حج:40) …يُذْکَرُ فِيهَا ﭐسْمُ ﭐللَّهِ کَثِيراً… .
شما آیات مبارکهی سورهی نساء را از 136 به بعد بیاورید! همین که این آیات را بخوانیم خوشگل است و احتیاج به توضیح هم ندارد. آیات فوق العادهای است:
(نساء:136) يَا أَيُّهَا ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ… ای مؤمنین ایمان بیاورید! به چه؟ …بِـﭑللَّهِ وَرَسُولِهِ… به خدا و رسول! به خدا و رسول که ایمان آوردید که ما به شما میگوییم يَا أَيُّهَا ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ ، پس معلوم است که منظور یک ایمان دیگری است که پاکار و مردانه و با پذیرش قلبی قدم بردارید. ایمان بیاور به خدا و رسول …وَﭐلْکِتَابِ ﭐلَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ… به کتاب ایمان بیاور. این را به مؤمنین دارد میگوید به کفار که نمیگوید! اگر کسی بگوید من قرآن را قبول ندارم که اصلاً مسلمان نیست. این بحث نیست. وقتی میگوید به کتاب ایمان بیاور یعنی چه؟ یعنی به این محتوا و عمل به این محتوا و فهم این آرمان و عمل برطبق این آرمانها ایمان بیاور. این آرمان را چشمانداز خودت بگذار و برو به سمت آن! …وَﭐلْکِتَابِ ﭐلَّذِي أَنزَلَ مِن قَبْلُ… به کتابهای قبلی هم ایمان بیاور! قرآن ویرایش جدیدی از کتب آسمانی است. این جور نیست که وقتی دارد کتب قبل را تصدیق میکند یعنی “باشد، اینها را خدا آورده!” بحث این نیست! خود کتاب باید کتاب را تصدیق کند؛ نه اینکه فقط پیغمبر، پیغمبر را تصدیق کند. چون اصل یک برنامه واحدی است، منتها در طول زمان با ویرایش جدید ارائه میشده است.
[+62] … وَمَن يَکْفُرْ بِـﭑللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَﭐلْيَوْمِ ﭐلْئَاخِرِ… چه کسی را میگوید؟ کدام کافر را میگوید؟ کسی که کافر به این آرمانها است و در این جامعه ایمانی هم هست. کسی که این جوری باشد …فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيداً؛ این میشود گمراهی دور. خیلی چیز پیچیدهای میشود وقتی مؤمنین ایمان نداشته باشند. مؤمنین نماز شب بخوانند، متدین است و فراوردههای ایمانی را دارد؛ ولی ایمان به آرمانهای قرآن و چشماندازها ندارد! بعد این آدم خیلی پیچیده درمیآید. این همان پدیدهای است که قرآن اسم آن را نفاق میگذارد. این پدیده جلوی راهها را هم میگیرد.[26]
[-65] (نساء:137) إِنَّ ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ… کسانی که ایمان میآورند و آرمانی و انقلابی میشوند و بعد میبینند قیمتها رفت بالا! …ثُمَّ کَفَرُواْ… بعد …ثُمَّ ءَامَنُواْ… بعد …ثُمَّ کَفَرُواْ… بالاخره تا ته این راه میخواهی بایستی یا نه؟! …ثُمَّ ﭐزْدَادُواْ کُفْراً… و در این حالت باقی نمیماند و رفته رفته درجهی بیارادتیاش نسبت به این فضای آرمانهای انقلابی از بین میرود؛ (در سورهی مائده هم عرض کردم که اینها رِدّهی فقهی نیست که طرف مرتدّ فقهی شده باشد؛ مثلاً حالا شدم صهیونیست! بعد شدم مسلمان! این نیست! دقیقاً همین بحث است. همین فضایی که اسمش میشود نفاق.) …لَّمْ يَکُنِ ﭐللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ… دیگر اصلاً اینها در معرض بخشش نیستند؛ این کسانی که سینوسی جلو میروند. …وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً؛ اصلاً خدا اینها را به راهی هدایت نمیکند.
[-66] (نساء138) بَشِّرِ ﭐلْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً؛ بشارت بده به این منافقین که دچار عذاب دردناکی خواهند شد. اینها چه کسانی هستند؟ (نساء:139)ﭐلَّذِينَ يَتَّخِذُونَ ﭐلْکَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ ﭐلْمُؤْمِنِينَ… کسانی که رفتند در این اعتماد به دشمنان و اینکه میبندند و نمیگویند! میرود سند 2030 را میبندد و حتی به شورای عالی انقلاب فرهنگی هم نمیگوید، یا خیلی جدی نمیگوید و میآید اجرایی هم میکند! اینها امضاهای آدمها را سند میدانند. روی توان داخلی حساب نمیکند و میگوید اگر سرمایه خارجی نیاید نمیشود! میبینید انگار الان این آیات نازل شده!
[+67] …أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ ﭐلْعِزَّةَ… چه کار دارید میکنید؟ میخواهید به این زمینه یک جوری بشود که به یک عزّتی برسیم؟ دارید کاری میکنید که مثلاً کشور به یک عزّتی برسد؟ میبینید یک نزدیکیها، یک ولایتها و دوستیهایی اتفاق میافتد! خندههایی اتفاق میافتد! میخواهید این جوری به عزّت برسید؟ …فَإِنَّ ﭐلْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً؛ اگر عزّت میخواهید همهی عزّت پیش خداست. عزّت در راهی که خدا میگوید است.
[+68] (نساء:140) وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْکُمْ فِي ﭐلْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ ءَايَاتِ ﭐللَّهِ يُکْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا…[27] وقتی میبینید همین حرفها یک جاهایی دارد مسخره میشود، …فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ… ننشین با اینها همدمی کن! تا اینها به یک حرف دیگری بیفتند. با کسانی که دارند زیرآب نظام و آرمانها را میزنند، همنوایی نکن! …إِنَّکُمْ إِذاً مِّثْلُهُمْ… در این صورت تو مثل همانها هستی. …إِنَّ ﭐللَّهَ جَامِعُ ﭐلْمُنَافِقِينَ وَﭐلْکَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً؛ يقيناً خدا همه منافقان و كافران را در دوزخ با هم جمع میکند.
[-69] (نساء:141) ﭐلَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ…[28] این تیپ آدمها یک گوشهای میایستد و اپوزسیون است. یک موقع طرف ایراد میبیند، داد میزند و کار میکند، این یک بحث است. یک موقع طرف ایراد میبیند و داد میزند و کنار ایستاده! این منافق است. «ایراد دیدن و داد زدن و کار کردن»، یک مقوله است. ایراد دیدن و داد زدن و گوشهای نشستن و گفتن «دیدید گفتیم!» یک مقولهی دیگر است. این «دیدید گفتیم» عجب آدم را می سوزاند! وظیفه ای که تو باید انجام میدادی، انجام ندادی و ایستادی به ملت می گویی «دیدید گفتیم!» خوب! تو باید انجام میدادی! [29]
[-78] حالا این وسط کسانی میآیند در این سیستم و اپوزسیون میشوند. میایستند کنار تا ببینند چه شد! (نساء:141) ﭐلَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ ﭐللَّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ… اگر فتحی بشود، میگویند: “ما هم هستیم، ما با شما بودیم”. …وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ ﭐلْمُؤْمِنِينَ…[30] وقتی آن طرفیها پیروز بشوند، برمیگردند به کفار میگویند: “دیدید بالاخره ما شرایط را فراهم کردیم تا شما توانستید مسلط بشوید.” کسانی که این جوری در سیستمها میایستند …فَـﭑللَّهُ يَحْکُمُ بَيْنَکُمْ يَوْمَ ﭐلْقِيَامَةِ وَلَن يَجْعَلَ ﭐللَّهُ لِلْکَافِرِينَ عَلَى ﭐلْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛ خدا برای کفار میان مؤمنین راهی قرار نداده و اینها راه را برای ورود و نفوذ کفار و دشمنان دین و آرمان باز میکنند.
[79] (نساء:142) إِنَّ ﭐلْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ ﭐللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ… اینها خدعه میزنند در حالی که خدا به اینها خدعه میزند …وَإِذَا قَامُواْ إِلَى ﭐلصَّلَوةِ قَامُواْ کُسَالَى…[31] اینها کسانی هستند که وقتی به نماز بایستند، نماز برایشان ارزش ندارد و طبیعتاً قبله برایشان ارزش ندارد؛ امام ارزش ندارد؛ آرمان ارزش ندارد! تو معنویتِ نمازت را هم نباید با کیف اللهبازی دربیاوری! حواست باشد که چرا نماز میخوانی؛ چون یک راه بزرگ درپیش داری که بابت آن باید نماز بخوانی. خدا در قرآن به پیغمبر گفته: بلند شو نماز شب بخوان (مزمل:7) إِنَّ لَکَ فِي ﭐلنَّهَارِ سَبْحاً طَوِيلاً؛ چون راه دراز روزانه در پیش داری. ما چرا نماز میخوانیم؟ چون یک آرمان بزرگ داریم و برای این آرمان بزرگ باید یک نماز درست و حسابی بخوانیم. این طرفی دیده شده. میبینید چقدر بعید از ذهن است؟!
[+80] اینها (نساء:142) …وَإِذَا قَامُواْ إِلَى ﭐلصَّلَوةِ قَامُواْ کُسَالَى يُرَاؤُونَ ﭐلنَّاسَ… اینها ریا میکنند برای مردم. دقت بکنید که از این طرف بحث ریا دارد مطرح میشود، نه از سمت فردی! تو باید کارت برای خدا باشد تا بتوانی آن آرمان را جلو ببری و ریا اصلاً مانع به وجود آمدن آرمانهاست؛ چون حرف مردم برایت مهم است. برای تو نگاه مردم و اینکه چه میگویند مهم است. دقت میکنید؟! ریا را از این طرف طرح نکنید! قرآن ریا را از آن طرف دارد طرح میکند؛ میگوید: تو چون میخواهی یک آرمان بزرگ الهی را جلو ببری، نباید اینقدر حرف و حدیث مردم برایت مهم باشد.
[+81] ما داشتیم (حج:40) …يُذْکَرُ فِيهَا ﭐسْمُ ﭐللَّهِ کَثِيراً… ولی اینها (نساء:142) …يُرَاؤُونَ ﭐلنَّاسَ وَلَا يَذْکُرُونَ ﭐللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا؛ اند. منافقین کسانی هستند که یاد خدا میکنند ولی کم و با حساب و کتاب! یاد خدا، در فَردیات بله و در اجتماعیات نه! در قضیه حاکمیتی نه! دیگر نمیگوید: همه چیز دست خدا! (انفال:39) …وَيَکُونَ ﭐلدِّينُ کُلُّهُ لِلَّهِ… نیست. قرآن در سوره انفال دارد: (انفال:39) وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَيَکُونَ ﭐلدِّينُ کُلُّهُ لِلَّهِ…[32] کل دین بشود برای خدا؛ یعنی در آموزش و پرورش ببیند خدا چه میگوید! در اقتصاد خدا چه میگوید! در اجتماع و خانواده همه برنامه بشود دست خدا. ولی در اینها خدا نیست. کمی از آن به خدا میرسد و این میشود نفاق. ممکن است طرف دارد نمازش را میخواند و روزهاش را میگیرد، ولی [منافق است].
[+82] کدام مساجد را میزند خراب میکند؟ مساجدی که (حج:40) …يُذْکَرُ فِيهَا ﭐسْمُ ﭐللَّهِ کَثِيراً…؛ مساجدی که پایهاش براساس امامتی باشد که میخواهد دین را در همه ابعادش بالا بیاورد. لذا این مسجد را میزند خراب میکند. خراب کردن مسجد یعنی مسجدی که بشود (نساء:142) … وَلَا يَذْکُرُونَ ﭐللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا؛ مسجدی که فقط توی آن نماز میخوانند، مسجدی که پایگاههای انقلاب محسوب نمیشود.
[-84] بعد میگوید این آدمها سفت نیامدند این طرف بایستند (نساء:143) مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَالِکَ لَا إِلَى هَـؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَـؤُلَاءِ… این وسط ایستاده و مردد است که توی آرمان باشیم یا نباشیم؟! و معلوم نیست مؤمن است یا نیست! …وَمَن يُضْلِلِ ﭐللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا؛[33]
(نساء:144) يَا أَيُّهَا ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ﭐلْکَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ ﭐلْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلَّهِ عَلَيْکُمْ سُلْطَاناً مُّبِيناً؛[34]
(نساء:145) إِنَّ ﭐلْمُنَافِقِينَ فِي ﭐلدَّرْکِ ﭐلْأَسْفَلِ مِنَ ﭐلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً؛[35] پایینترین حالت، همین نفاق است که از کفر بدتر است؛ چون که با آدم تعیین تکلیف نمیکند. نمیگوید: این آرمانهای امام را ما قبول نداریم.[36]
صلوات!
[1] .علیالبدل
[2] . آيين پدرتان ابراهيم، او شما را پيش از اين «مسلمان» ناميد.
[3] . [+7] این مسجدمحوری در دین نکته ی بنیادینی است. چه کارهایی باید در مساجد شکل بگیرد؟ اصلاً نقش مساجد چیست؟ الان تشکیلات دیگری مثل فرهنگسراها و سرایمحلهها زده شده که مساجد را تحتالشعاع قرار میدهد؛ تشکیلاتی که مبنای آن مبنای درستی است؛ یعنی مبنای آن حکومت محلی است، ولی این دقیقاً تدبیر شده بوده تحت عنوان مساجد محلی و مساجد جامع؛ که به ما گفتهاند حتی به اندازه یک لانه کفتر مسجد بزنید! ولی مسجد باشد؛ یعنی محل اجتماعی و تشکیلات امامت را بزنید. اما همین تدبیر درست، در نظام غربی تحت عنوان فرهنگسراها و سراهای محله است؛
[+8] این مبنا یک مبنای درستی است که حکومت از پایین با تشکیلات امامت چیده بشود و بالا بیاید تا برسد به نقطه اصلی، یعنی امام؛ ولی ما با مبنای دینی آمدیم هم مسجد زدیم و هم فرهنگسرا! هم سرای محله داریم و هم مساجد جامع! التقاط همین جا اتفاق افتاده است. یعنی دوتا تشکیلات داریم که یکی از آنها ممکن است به تشکیلات امامت بخورد و یکی به تشکیلات شهرداری؛ یعنی شهرداریها تعیین کننده فرهنگسراها و سرای محلهها هستند! این همان التقاطی است که دارد بین فضای دینی و فضای کف میدانی اتفاق میافتد. الان خیلی وقتها فرهنگسراهایی که دینی هستند، زیارت عاشورا برقرار میکنند، نماز جماعت میخوانند، کلاس قرآن برگزار میکنند و… ؛ دقیقاً این کار بوی التقاط میدهد. یعنی تمام کاری که به صورت آموزشی باید در مساجد انجام میگرفت، خیلی از آنها به سرای محله و فرهنگسرا میرود.
[+41] یک بار من به شهردار تهران گفتم: شما که این همه به مسجد اعتقاد دارید و میدانم که نماز صبح را هم در مسجد میخوانی، این کاری که کردی(تاسیس فرهنگسراها و سرای محله) از آن خیانتهای ناخواسته به جریان مسجد است. اینها کلاً باعث تضعیف مسجد است.
[4] . بَداء اصطلاحی در کلام شیعه است به معنای آشکار شدن امری از ناحیه خداوند برخلاف آنچه مورد انتظار بندگان بوده است. در بداء خداوند در واقع آن چه مورد انتظار بوده را محو و امری جدید را اثبات میکند در حالی که به هر دو حادثه آگاه است.
[5] . اى فرزندان آدم! شيطان، شما را نفريبد چنان كه پدر و مادرتان را [با فريبكاريش] از بهشت بيرون كرد، لباسشان را از اندامشان بر مىكشيد تا شرمگاهشان را به آنان بنماياند.
[6] . يقيناً در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى خردمندان است. (190)
آنان كه همواره خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و پيوسته در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند، [و از عمق قلب همراه با زبان مىگويند:] پروردگارا! اين [جهان با عظمت] را بيهوده نيافريدى، تو از هر عيب و نقصى منزّه و پاكى پس ما را از عذاب آتش نگاهدار. (191)
[7] . و به نفس و آنكه آن را درست و نيكو نمود، (7)
پس بزهكارى و پرهيزكارىاش را به او الهام كرد. (8)
[8] . پس هر كه [به هنگام تشنگى] از آن نهر [سير] بنوشد، از من نيست و هر كه از آن نخورد، از من است، مگر كسى كه با دستش كفى آب برگيرد.
[9] . و زمانى كه او و كسانى كه با او ايمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهى از آنان] گفتند: ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و سپاهيانش نيست.
[10] . [+29] امروزه یکی از بحرانهای مدیریتی که در انقلاب گرفتیم، همین است. هرچقدر بالاتر میروید اتفاقاً آدمها بیمسئولیتتر هستند. یک موقعی من به یکی از این مسئولین میگفتم: ای کاش نمیفهمیدم بالاسریها چه هستند! من فکر میکردم آن بالایی دارد کار میکند و من باید بدوم، ولی میبینی تو داری میدوی و او دارد راه میرود! بعد که بالاتر میروی، میبینی او که ایستاده!
[11] . ويهوديان گفتند: نصرانىها بر آيين و روش درستى نيستند و نصرانىها گفتند: يهوديان بر آيين و روش درستى نيستند، در حالى كه همه آنان كتاب [آسمانى] را مىخوانند [كه هر دو آيين در زمان مخصوص به خود درست و بر حق بوده]
[12] . كسانى كه نادانند [هم چون مشركان] سخنى مانند سخن آنان [درباره آيين مسلمانان] گفتند.
[13] .دهانها
[14] . [+33] یک موقع من به یکی از این مسئولین محترم گفتم میدانید وقتی شما با اسرائیل کشتی نمیگیرید، پیام انقلاب را نمیرسانید! اقلاً مرد باش و بگو چون تو اسرائیلی هستی با تو کشتی نمیگیرم، نه اینکه چون اسهال شده کشتی نمیگیرم؛ که در این صورت دیگر پیامی ندارد. الان اینجا اخبار به ما میگوید: “خورد به حریف اسرائیلی و مبارزه نکرد”. این خبر مصرف داخلی دارد، آن طرف که این را نمیگویند! آن طرف میگویند کشتیگیر ایرانی مصدوم شده؛ قرص اسهال میدهند، میگویند اسهال شده! این چه پیامی دارد که به آن طرف دارید مخابره میکنید؟! در واقع میگویید کشتیگیران ما مشکل مزاجی دارند که وقتی میخورند به اسرائیل، اسهال میشوند.
[+34] ولی آن گروه آزادسازی زمین در برزیل که گروه چپ کمونیستی هستند مثل شیر بلند میشود، در ایام برداشت زیتون به کمک فلسطینیها میآیند که اسرائیل به اینها تعرض نکند و میگویند ما کمک مظلوم هستیم! این دارد پیام مخابره میکند. من با رئیس اینها آقای والمیر در خود برزیل جلسه داشتم. اینها یک کلاه بیارزش مثل چفیه ما داشتند و دیدم ما با اینها همسو هستیم. این همان عدالتطلبی است و او دقیقاً داخل همین مأموریت ضدامپریالیستی_ضد استکباری است. ما با او همسو هستیم، نه با مسلمان عربستان. این میشود وحدتهای جبهه.
[15] . در آیه (بقره:125) …قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي… آنقدر حضرت ابراهیمعلیهالسلام را تقلیل میدهند که میرسانند به بچهبازی؛ میگویند که حضرت ابراهیمعلیهالسلام گمان میکرده که ذریّه یعنی بچههایش! ولی آیه اصلاً اینها نیست. البته از تقطیع آیه میشود اینها را درآورد که خوب است آدم برای ذریّهاش دعا کند؛ ولی ذریّه حضرت ابراهیمعلیهالسلام (ابراهیم:36)…فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي… است که کسی که مرا تبعیت کند، میشود ذریّهی من. این گفتمان را از قرآن بگیرید.
[16] . و چه كسانى ستمكارتر از كسانى مىباشند كه از بردن نام خدا در مساجد خدا جلوگيرى كردند، و در خرابى آنها كوشيدند؟
[17] . [+47] مهم هزینه نیست. میشد برای مسجدی یک سقف ساده زد و گنبد هم نزد ولی اینکه میگویند این گنبد را نزنیم و خرج فقرا بکنیم، خوب شما آنتالیا نرو خرج فقرا بکن! چرا به گنبد مسجد گیر دادهای؟! بعد فکر میکنید اگر گنبد مسجد را نزنند، خرج فقرا میشود؟!
[+48] اینکه ما بتوانیم شکوه و عظمت را با سادگی جمع بکنیم، مهم است. باید مجموعه روایات آن را با همدیگر دید. یا بحث قرآنهای مطلّا که در شبکههای اجتماعی بحث شد. میدانید که دستور طلاکاری گنبد حضرت معصومهسلام الله علیها را آقای بهجت دادند. آقای مسعودی خمینی میگفت من تعجب کردم و گفتم بگذارید بعداً و ایشان گفتند نه! و دستور دادند ورق طلا زدند. حالا چرا این کار را کردند؟! خوب آقای بهجت است دیگر! ممکن است که خواستهاند پول ذخیره کنند یا خواستهاند یک مرکز محوری بیریخت نباشد. ولی صحن جدید حضرت معصومه سلام الله علیها که در آنجا قرآن میخوانند، بسیار قشنگ، باشکوه و ساده است.
[18] . [44] ببینید یک عالِمی در یک جایی یک حرفی میزند؛ مثلاً میگوید “این بنای حرم امام خمینیره خیلی هم خوب است”. ما هم در مبانی خودمان نمیپسندیم و قبول هم نداریم، ولی اینهمه توهین و تحقیر به یک عالِم دین، کسی که این همه در دین زحمت کشیده و بعد یک نظری دارد میدهد. این «سَعَى فِي خَرَابِهَا» اینکه راحت سعی در تخریب میکنند به لحاظ ملاک، همین آدمها هستند؛ یعنی میبینید کسی را تخریب میکنند که باعث و احیاگر بسیاری از جریانهای تفسیری امروز بوده! ایشان کسی است که دو گام تفسیر المیزان را ارتقا داده، حالا ایشان یک نظری راجع به حرم امام خمینیره میدهد؛ شما قبول ندارید، بنده هم قبول ندارم،؛ ولی آدم در این شبکههای اجتماعی میبیند طرف بیحیاگونه میزند و یک عالِم دین را تخریب میکند. این از تخریب مسجد بدتر است! این کسی که همهجا زمینه ذکر الله بوده و اگر امام نماینده میخواسته نمایندگیاش را به ایشان داده که نامه به کشوری ببرد، بعد کسی بدونحیا میگوید: این هم از علمایمان! یا میگوید: حاج آقا پس این درسهایی که خواندهاند به چه دردشان خورده؟! در صورتیکه این جوری نیست و هر چیزی حساب و کتابی دارد و آن روایاتی که من دیدم ایشان هم دیده. لابد ایشان در این قضیه یک اجتهاد دیگری دارد؛ شاید یک چیز دیگری متوجه میشود. این که راحت بگویی “من این شخص را اصلاً قبول ندارم” و تمام، این درست نیست. این عالِم یک نفر هم نیست و برای خودش امتی است. اخلاق نداریم که اینقدر کسی را لجن مال میکنیم.
[19] . بگو: به من خبر دهيد اگر آب مورد بهرهبردارى شما [چون آب رودها، چشمهها، سدها و چاهها] در زمين فرو رود [تا آنجا كه از دسترس شما خارج گردد] پس كيست كه برايتان آب روان و گوارا بياورد؟!
[20] . اگر آبى [براى وضو يا غسل] نيافتيد، به خاكى پاك، روى كنيد.
[21] . بعضی فکر میکنند امام زمانعجّلالله یک خرده بهتر از آقای خامنهای است! هزار برابر آقای خامنهای است! نه اصلاً اینطور نیست. منشأ این دو با هم متفاوت است.یکی آب است که از آسمان میآید، یکی تراب پاک است. حالا (نساء:43) …فَلَمْ تَجِدُواْ مَاءً فَتَيَمَّمُواْ صَعِيداً طَيِّباً… اگر آب نیست، به خاک پاک تأمم میکنیم. اینکه رمز و راز این آیات چیست و چرا آیات وضو در دل آیات ولایت میآید، به خاطر همین است. بعضی میگویند یعنی چرا وسط آیات ولایت آیه وضو آمده است؟ این به خاطر این است که قرآن این بٌعد داستان را میخواهد نشان دهد. [+59] ماجرا این است که شما باید بروید دستور امام را بگیرید بیاورید تا ببینیم چه کار باید بکنیم؟ ما باید امام را مضطرانه بخواهیم تا آن منشأ آسمانی بیاید ولی الان که منشأ آسمانی نیست با همین صعید طیب و تراب پاک و زمین پاک باید کار را جلو ببریم.
[22] . اینها هم از آن علومی است که در کارهای دیگر به آدم میدهند؛ دارد: (بقره:282) …وَﭐتَّقُواْ ﭐللَّهَ وَيُعَلِّمُکُمُ ﭐللَّهُ… تقوا به خرج بده، خدا به تو علم میدهد. ما فکر میکردیم باید کتاب بخوانیم تا خدا به ما علم بدهد.
[23] . و اگر خدا [تجاوز و ستم] برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمىكرد، قطعاً زمين را فساد فرا مىگرفت ولى خدا نسبت به جهانيان داراى فضل و احسان است.
[24] . به كسانى كه [ستمكارانه] مورد جنگ و هجوم قرار مىگيرند، به سبب آنكه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً خدا بر يارى دادن آنان تواناست.
[25] . خصوصیات منافقین: (نساء:142) إِنَّ ﭐلْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ ﭐللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى ﭐلصَّلَوةِ قَامُواْ کُسَالَى يُرَاؤُونَ ﭐلنَّاسَ وَلَا يَذْکُرُونَ ﭐللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً؛
[26] . [-64] آن دادهایی که ما شب 23 رمضان گفتیم و به تریج قبای بعضی برخورد و ما را احضار کردند! به آنها گفتم: یکی از مشکلات فضای بینالملل همین سفارتخانهها و همین دفاتر رایزنی فرهنگی است. همینها که از طرف کشور هستند و اقدام نمیکنند بلکه معمولاً مانع اقدامات هستند؛ یعنی چون به آن راه باور ندارد، خود این میشود خارِ راه! یعنی امروزه بخواهی در فضای بینالملل بجنگی، باید با چند گروه بجنگی! 1- کفار و مشرکین 2- کسانی که از طرف ایران در آنجا مسئولیت دارند!
[27] . البته خدا [اين فرمان را] در قرآن بر شما نازل كرده است كه: چون بشنويد گروهى آيات خدا را مورد انكار و استهزا قرار مىدهند،
[28] . آنان كه همواره حوادثى را براى شما انتظار مىبرند،
[29] . [-70] از من می پرسند: تحلیلتان نسبت به وقایع اخیر چیست؟
اولاً در آستانه چهلمین سال انقلاب از خیلی جهات کارنامه قابل قبول نداریم! با خودمان که تعارف نداریم! از حیث عدالت اجتماعی، از حیث عدالت اقتصادی، از حیث آسیبهای اجتماعی، از حیث فرهنگی، وضع قابل قبولی نداریم. آن مقداری هم که وضع قابل قبول داریم، کارهای حکومت نبوده! حاکمیت زمینهای برای این اقدامات فرهنگی نبوده است. حالا اگر مردم اعتکاف میکنند و ظواهر این جوری دارند، هنر حاکمیت نبوده.
[-71] از یک زمینه هم فوق عالی ظاهر شدیم؛ مثل امنیت اجتماعی؛ مثلاً شما زن و بچهات را ساعت 12 میتوانی بیرون بفرستی، ولی توی پاریس، ساعت 12 خودت هم نمیتوانی بروی بیرون چه برسد به زن و بچه! مردم هم این را میفهمند و نسبت به امنیت خودشان هم شوخی نمیکنند. البته من یک بار به مسئولین امنیتی گفتم که شما خیلی نامردید! شما چون میدانید مردم با امنیتشان معامله نمیکنند، بلدید اعتراضات را چه جوری ساکت کنید! میگذارید فضا یک مقداری ناامن بشود، دیگر خود مردم جمعش میکنند! چون میدانید، سر این مردم معامله نمیکنند! مردم کشور را هم از این حیث خیلی قبول دارند و واقعاً بی نظیر و کم نظیریم به لحاظ امنیت. و البته مورد سوء استفاده بعضی سیاستگذاران هم دارد قرار میگیرد! مثلاً همه دارند شعار اقتصادی میدهند، ناگهان یک تشنج میشود، یک کاری میکنند فضا ناامن بشود و وقتی ناامن میشود، خود مردم جمعش میکنند! ولی این جمع کردن مُسکِّن است.
[+72]کارنامه قابل قبولی در خیلی از این ابعاد وجود ندارد. نتیجهاش این است که کار من و شماست. دقیقا بگویید چکار میخواهید بکنید؟ میخواهیم نق بزنیم، یا میخواهیم کار کنیم؟ سیستم فرماندهی مختل شده است. این را هم من نمیگویم، خود فرمانده میگوید. میگوید: آتش به اختیار! و آتش به اختیار در جایی میدهند که فرماندهی کشور مختل شده است. به سرباز در خط میگویند این چارچوبها را بگیر و خودت بزن به خط! دیگر هر گلی زدی به سر خودت زدی! سیستم فرماندهی در کشور مختل شده. این به تفسیر بنده هم نیست، به تفسیر خودِ فرمانده است. میگوید “آتش به اختیار را در این موقع میگویند و من الان میگویم آتش به اختیار!” همین دادی که من شب 23 زدم، به آنها گفتم: این آزمون بزرگی بود که سیستم فرماندهی در امر بینالملل مختل است؛ یعنی وقتی فرمانده یک دستوری بدهد، خط سر جایش نیست که بخواهد عملیات انجام دهد. خط، عملیاتی انجام نمیدهد. همهتان هم میدانید که خط، عملیات انجام نمیدهد. این یعنی سیستم مختل است.
[+74] حالا تعیین تکلیف بکنید که شما میخواهید چکار بکنید؟ بعضی میخواهند بربشمرند که این خراب است و آن خراب است، حالا چی مثلاً؟! این کارها چون رهبر ندارد و علی البدلی هم برای جمهوری اسلامی وجود ندارد، حتی در ذهن مخالفین جمهوری اسلامی، تبدیل به قیام نمیشود. این را تردید نکنید! این کارها موجب چیزی نمیشود جز تضعیف! و البته اگر تضعیف بشود اتفاقاتی میافتد. اتفاقات تجزیهطلبانه در نقاط مختلف کشور که اینها رهبر دارد! یعنی جریان سوریهسازی اتفاق میافتد. اصلاً مهم نیست کدام حاکمیتی بیاید. فقط حمام خون است که باید راه بیفتد و نشان بدهند این جایی که با این آرمانها قد کشید، باید زمین بخورد و گرنه تبدیل به حکومت دیگری نمیشود. اصلاً حکومت دیگری فرض ندارد.
[+75] حالا ما هستیم و این شرایط، آیا میخواهید بگویید «دیدی گفتم»! یا اینکه عدهای از خواص و نخبگان آتش به اختیار بلند شوند، کار کنند؛ از فعالیت اجتماعی، اقتصادی گرفته تا فرهنگی و کارآفرینیای که میتوانند بکنند. فکر کن اگر ما زمان شاه بودیم چه کار میکردیم؟! ای جوان مؤمن انقلاب! اگر آن موقع بودی چه کار میکردی؟! هر کاری که آن موقع میکردی الان بکن! اگر آن موقع میخواستی پرقدرت ظاهر بشوی و یک کار آتش به اختیار انجام بدهی که بعضی از آنها راه انداختن تشکیلات لازم دارد، باید بکنی! این را چه کسی گفته؟ فرمانده گفته، سیستم فرماندهی مختل شده، خودت بزن به خط! شما که میآیید راهکار میپرسید، الان در این وضعیت هستیم و خودت بزن به خط! نظام اسلامی از پایین شروع میشود و از پایین هم تصحیح میشود. دقت بکنید که نظامات اسلامی از مردم شروع شده و با مردم هم تصحیح میشود. اگر شما تصحیح کردید، آن موقع است که خودروسازی هم تصحیح میشود.
[-77] این جهادی رفتهها میدانند که اردوی جهادی که میروند، تازه کمیته امداد و مسئولین استانی همه به خودشان میآیند؛ یعنی یک قومی که راه میافتد، مسئولین را مجبور یدک کشی به دنبال خودش میکند. و این کار باید انجام بشود. نمیشود به همین شیوه ما پیش برویم، این آسیبهای اجتماعی که ما داریم و این وضع فشل اقتصادی (که دیگر کسی نمیتواند بگوید نه!) دیگر (اعراف:27)…لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا… همه فهمیدند این سیستم مختل است.
[30] . و اگر براى كافران بهرهاى اندك [از غلبه و پيروزى] باشد، به آنان مىگويند: آيا [ما كه در ميان ارتش اسلام بوديم] بر شما چيره و مسلّط نبوديم؟ [ولى ديديد كه ازضربه زدن به شما خوددارى كرديم] و شما را [ازآسيب و زيان مؤمنان] مانع مىشديم [پس سهم غنيمت ما را بدهيد.]
[31] . و هنگامى كه به نماز مىايستند، با كسالت مىايستند.
[32] . و با آنان بجنگيد تا هيچ نوع فساد و فتنه [و خونريزى وناامنى] بر جا نماند.
[33] . و هر كه را خدا [به كيفر اعمال زشتش] گمراه كند، هرگز براى او راهى [به سوى هدايت] نخواهى يافت.
[34] . اى اهل ايمان! كافران را به جاى مؤمنان، سرپرست و يار خود مگيريد. آيا مىخواهيد براى خدا بر ضد خودتان دليلى آشكار [نسبت به عذابتان در دنيا و آخرت] قرار دهيد؟!
[35] . بىترديد منافقان در پايينترين طبقه از آتشاند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت.
[36] .[-85] اتفاقاً یکی از کارهای خوبی که باید اتفاق بیفتد در مجلس این است که مگر مجلس شورای اسلامی نیست؟ باید معلوم شود چه کسی به این تبصره و ماده و این برجام رأی داده و چه کسی به این رأی نداده؟ ملت حق دارند بدانند. در همه جای دنیا این جوری است. ما هم نوبرش را نیاوردهایم در مملکتداری که! الان مجلس مثل یک جعبه سیاه شده که نمیدانی چه کسی به چه چیزی رأی میدهد. همه رأیها مخفی است! معلوم نیست چه کسی چه طرحی را میآورد و حرف حسابش چیست؟ خبر میرسد که درمجلس یک نظری پذیرفته شد! خوب چه کسانی رأی دادند؟ باید معلوم بشود. در همه جای دنیا میآیند اعلام میکنند. گروههای مردمی میتوانند در مجلس روی آن نظر بدهند. همین جوری مفت یک چیزی تصویب نمیشود. و این فضا معمول است.