اهمیت رویارویی با کفار
خب عرض کردیم که پس از این که دعوت به رویارویی با دشمن و جمع کردن نیروهای انقلابی در فضای رویارویی، که خود این فضای رویارویی در سورۀ مبارکۀ انفال هم من آنجا چند جا شاید یادآوری کردهام.
قاعده این است که «فلما ترائت الفئتان نکث علی عقبیه» یعنی وقتی که دو گروه رویارویی درش ایجاد بشود «نکث علی عقبیه» اینها در میروند. ما عرض کردیم اینقدر این فضای رویارویی نگران کننده است برای ما فکر میکنیم که خلاصه اگر گروه کفار با ما رویارویی بکنند چه میشود! یک موقع این حاج حسین یکتا یک حرف خوبی میزد میگفت که خلاصه اینها علامت دررفتن است خیلی وقتها. این حرف درستی است.
رویارویی را شما درست بکن آن موقع است که شما میبینی که یک وعدۀ صادقی انجام میشود و طرف مقابل هیچ کاری نمیتواند بکند. الآن این میرود به تعبیری در هیستوری حجت…
بله، «و إذ زین لهم الشیطان أعمالهم و قال لا غالب لکم الیوم من الناس و إنی جار لکم» ببینید شیطان عمل را تزیین میدهد میگوید آقا «لا غالب لکم الیوم» اصلاً امروز دیگر فلان است «إنی جارٌ لکم» ما خلاصه پناه میدهیم به شما. بعد «فلما ترائت الفئتان» نکته اش این است. وقتی که فئتان با یکدیگر روبرو میشوند «نکث علی عقبیه و قال إنی بریء منکم إنی أری ما لا ترون إنی أخاف الله إن الله شدید العقاب» میبینید این فرار اتفاق میافتد منتهای مراتب یکسری به هر جهت انسان منافق پیدا میشوند که تعویق میاندازند در این…
معوّقین
این آیات معروف سورۀ احزاب را ببینید. آیۀ ۱۸. به این عبارتهایی که در آیات بعد هم هست به این خیلی اشاره دارد. ببینید دارد که «قد یعلم الله المعوقین» یک عده هستند اینها معوِّقند. یعنی چه؟ میخواهند رویارویی را به تعویق بیاندازند. ببینید کِی است این داستان؟ اینها بعد از جنگِ حتی احزاب است. یعنی کلاً ببینید قاعده این است شما وقتی احزاب به پا میکنی باید بعدش برگ بعدیش را بزنی. برگ بعدیش برای همین است که اساساً میرود به سمت فتح مکه و اینها. برگ بعدی مسألۀ وعدۀ صادق چیست به اعتقاد شما؟ فکرمیکنید آقا چی آورده بود از میدان؟ بله حج برائت. ببینید حج برائت برگ بعدیِ حملهایِ آقاست در حقیقت. بعد از وعدۀ صادق است. اینها در احزاب بردهاند حالا اتفاقاً این فضای رویارویی را نمیخواهند اتفاق بیفتد. «قد یعلم الله المعوقین منکم و القائلین لإخوانهم هلم إلینا» کسانی هستند که معوقینند اینها و اتفاقا اهل تیمکشی هستند «و القائلین لإخوانهم هلم إلینا». «و لا یأتون البعث إلا قلیلا» اتفاقاً خودشان را خیلی درگیر جنگ هم نمیکنند. میخواهند با یک مکانیزمهایی که حالا این مکانیزم ممکن است مکانیزم کارشناسی باشد. یعنی ارجاع به سیستم کارشناسی باشد که آقا به هر جهت ما نباید درگیر شویم. ببینید اینقدر تئوری پیدا میکند این. که حالا خیلی وقتها این که در شورای امنیت ملی و اینها چه جوری و با چه مکانیزمهایی میشود نجنگید؟ حالا جالب است ما در فقها دسته بندی آیات داریم، از آیات جهاد درمیآید که نباید جنگید. خیلی جالب است. یعنی جوری دسته بندی میکند آیات را که از آیات جهاد درمیآید که نباید جنگید! خیلی جالب است. یعنی شما کافی است یک کاری بخواهی بکنی. یعنی اینجاست که ترس انباشتۀ شما تحت نظام کارشناسی و عقلانیت خودش را نشان میدهد. و تیم هم میکشند اینجا.
حج برائت و نقش اهل جِده
- بله بله همینجوری است. یعنی اتفاقاً یک کاری میکنند که شما حج برائت انجام ندهی. من خودم بودهام در همین سال ۱۴۰۰ که من مشرف شدم همین است. که آقا اگر میخواهی بالاخره فضای ارز و فضای… آقا نمیگذارند شما نماز جماعت برگزار بکنی! خیلی جالب است که نمیگذارند نماز جماعت برگزار کنی. در صورتی که حج، میدانید که اهل جِده برایشان هر سال واجب است. اهل جِده به معنای توانمندان اقتصادی نیست. اهل جِده کسانی هستند که آن نخبگان انقلاب اسلامیت را تو باید هر سال بلند کنی ببری حج. و اتفاقاً در حج، بهترین فرصت است. میدانید حاجی در موارد زیادی علّاف است. اتفاقاً حاجی را بسازی که جمعیت متراکمی از جوانان و نخبگان انقلاب اسلامی باید آنجا باشند. اصلا این مطلب فهم نشده در بحث سازمان حج. من نمیگویم آن پیرمرد را نباید ببری ولی حج اکبر حجی است که باید اعلان شود «أن الله بریء من المشرکین و رسوله» خدا و رسول بریء هستند. برای همین است که اهل جِده هر سال واجب است بروند حج. و حکومت اسلامی باید اینها را ببرد حج. ما در حقیقت ظرفیت حج را واقعاً میسوزانیم. حالا یک موقعی حالا قرار است راجع به حج صحبت بکنم عرض خواهم کرد حج به عنوان اصلاً نمادِ در حقیقت انقلاب اسلامی است حج. حالا گفتهایم فحشش را هم خوردهایم به شورای عالی امنیت ملی هم دعوت شدهایم بابت این چیزها. ولی آخرش مسألۀ قبله مسألهایست که تمام ظرفیت انقلاب اسلامی را تجمیع میکند. و همه چیز هم درونش دارد. از امامت دارد تا بحث نماز دارد تا خود بحث حج دارد، تمام ویژگیهای حج و برای ناس هم هست. برای ناس محسوب میشود نه برای مومنین. همۀ عبارتهای حج برای ناس است.
روش کار معوقین
«أشحة علیکم» اینها کسانی هستند که اتفاقاً خیلی زبانهای تیز و تند، یعنی به جهت واقعیتش وقتی نگاه میکنید معوقند. یعنی از درون تمام دم و دستگاهشان تعویق درمیآید. «مرجفون»اند، «معوقون»اند. «أشحة علیکم». اینها کاری که میکنند اولا بر شما خیلی بخل میکنند. بر نظام پیغمبر بخل میکنند. اینی که دارد اقتصاد پیغمبر را خراب میکنند. ببینید اینی که دارد «لا تنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا» عدهای در دولت قبل این را بنده با اطلاع عرض میکنم. در دولت قبل تمام خزانه را خالی کردند که بگویند نمیشود با تئوری انقلاب اسلامی مملکت اداره کرد. تمام اینها را خالی کردند. سورۀ مبارکۀ احزاب را داریم میخوانیم آیۀ ۱۸-۱۹ به بعد را. «أشحة علیکم فإذا جاء الخوف» وقتی خوف میآید «رأیتهم ینظرون إلیک تدور أعینهم کالذی یغشی علیه من الموت» خوف که میآید میبینید که اینها چشمانشان همینجوری دارد میگردد. مثل آدمهای بیهوش. یعنی اینقدر ترس تمام وجود اینها را در رویارویی میگیرد. «و إذا ذهب الخوف» خوف که برود «سلقوکم بألسنة حداد أشحة علی الخیر» میبینید یک زبانهای تند و تیزی نسبت به مومنین. یعنی اتفاقاً اینها خودشان را در صف اول جهاد و مبارزه انگار میخواهند نشان بدهند «بألسنة حداد أشحة علی الخیر». «اولئک لم یومنوا» اینها اصلا ایمان نیاوردند. «فأحبط الله أعمالهم و کان ذلک علی الله یسیراً» اینها عملشان حبط میشود. «یحسبون الأحزاب لم یذهبوا» اینها خیال میکنند که احزابی که آمدهاند هنوز نرفتهاند! یعنی جنگ را بردهاند ها، باز هم حرکت بعدی را نمیخواهند… «وَ إِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فی الْأَعْرَابِ» اینها اگر احزاب یک بار دیگر بیایند اینها دوست دارند اصلاً میرفتند در بیابانها. اینقدر نمیخواهند رویارویی اتفاق بیفتد. «یسئلون عن أنبائکم» فقط خبرها به ایشان برسد. بالاخره ماهواره را روشن کنند ببینند چه خبر است. همین. «و لو کانوا فیکم ما قاتلوا إلا قلیلاً» اینها اصلا اهل جنگ نیستند. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا.»
برخورد مومنین در هنگام رویارویی
و لما رأ المومنون الأحزاب» آن موقع مومنون اینجوریند. میدانند که اتفاقا وقتی که کار برود جلو باید با احزاب درگیر شوند. «و لما رأ المومنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم إلا إیماناً و تسلیماً» اینها اتفاقا اینجوری متوجه میشوند که وقتی که دارند حرکت به سمت قلّه میکنند احزاب همه با یکدیگر جمع میشوند در مقابل آنها. و این را هم جزء وعدهها میدانند که…
نمونۀ سنتهای الاهی در هنگام رویارویی
- بله این وای نکنیم جنگ میشود، این یک حرفی است که در منافقین هست و اتفاقاً این یکی از سنتهای خداست که در جایجای قرآن این را گفته. که من حالا تحت عنوان سنت محوضت، سنت اصلا مهدوی است سنت محوضت. که هر موقع کار خیلی که سنگین میشود وعدههای خدا اینقدر متراکم میآید که کار سریع حل میشود. یکیش همین احزاب است. وقتی که احزاب میآید از آنور «کفی الله المومنین القتال» است. یکیش بحث غزوۀ حمراء الأسد است بعد از جریان احد. که خدا و پیغمبر فقط به لت و پارها گفتند فقط شما بایستید. آن آیات سورۀ مبارکۀ آل عمران «الذین استجابوا لله و الرسول من بعد ما أصابهم القرح للذین أحسنوا منهم و اتقوا أجر عظیم الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء» که اتفاقاً اینهایی که لت و پارند وقتی که جمع میشوند خدا میگوید دیگر اصلا هیچی دیگر احتیاج به جنگ نیست. یعنی آدمهای پرروحیه مهم است این وسط. «یا من إذا تضایقت الامور فتح لنا بابا لم تذهب إلیه الاوهام». یعنی یک چیزهایی رو میشود در این فضاها یک حرفهایی رو میشود، یک آدمهایی رو میشوند، یک وعدههایی رو میشود. میبینید غزوۀ حمراء الأسد همینجوری شد. داستان طالوت و جالوت همینجوری شد. در داستان طالوت و جالوت در حقیقت تمام امتحانها انجام شد برای اینکه ریزشی انجام بشود تا برسد به عدۀ قلیلی «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة بإذن الله» برسد به اینجا. این خلاصه نکتۀ جدیای که وقتی عدۀ قلیلی پر روحیه میشوند اینها کار را با وعدههای الاهی جلو میبرند. داستان نوح همینجوری بوده، داستانهای مختلف در تاریخ اسلام به همین سبک انجام شده که خلاصه آدمهای پر روحیۀ پاکار اینها وعدههای الاهی را جذب میکنند.
حالا برگردیم به همین سورۀ محمد، میخواهم بگویم که یک عدهای کلاً فازشان این است که با هر نظامی که میدانند کار را به تعویق بیاندازند. اینها آدمهای معوقند. اینها «معوقین»اند به عبارتی. و در تصمیمات ولیّ آب میاندازند.
نتیجه عدم ترویج گفتمان انقلاب
یک جوری زندگی کردهایم که این که میگویند «لا تترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم» وقتی گفتمان انقلاب اسلامی را ترویج نکنید، ببینید الآن یک شرایطی به وجود آمد بعد از شهادت آقای رئیسی، گفتمان انقلاب اسلامی سر دست گرفته شد یک بار دیگر. چند بار این اتفاق افتاد. خب الآن وظیفۀ من و شماست که این گفتمان را از سر دست نیندازیم. خب از سر دست بیاندازیم یک عدهای میآیند که یک جور دیگری عمل میکنند حالا «ثم تدعون فلا یستجاب لکم» حالا شما هی بنشین دعا کن. خب استجابت نمیشود. وقتی که آن توسعۀ خیر را انجام نمیدهیم، حرف نمیزنیم، حرفها را نمیزنیم، خب معلوم است همینجوری میشود که هست دیگر.
- بله این هم که واضح است بالاخره شما با آقا ببند برو جلو.
برخورد عافیت طلبانه مسئولین حج
- حالا آن هم من واقعاً نمیدانم در حج واقعاً باید چه کار کرد. لااقل با حاجیان دیگری بحث برائت را مطرح کردن و حسابی این را مطرح کردن چون که آنها من یادم است یک موقعی یک نماز جماعت خواندم و بینش صحبت کردم. اینها مسئولین حج آمدند به من گفتند آقا شما نماز جماعت نخوان اینجا. بعد گفتم برای چی؟ گفتند اینها باید بروند در مساجد اطراف نماز بخوانند. بعد همه میآمدند نماز فرادی میخواندند. یعنی اینقدر استقبال شد آن یک روزی که من صحبت کردم از فلسفۀ حج گفتم، از بحثهای قرآنی حج گفتم، از اعمال گفتم، منتهی بحثهای روحی معنویش را داشتم میگفتم. اینقدر استقبال شد گفتند اینجا کسی حق ندارد نماز جماعت بخواند و صحبت بکند راجع به حج. بله یک نگاه عافیت طلبانۀ شدیدی در مسئولین حج وجود دارد.
«و یقول الذین آمنوا لولا نزلت سورة» اینها میگویند خب چرا سوره نازل نمیشود؟ «فإذا انزلت سورة محکمة و ذکر فیها القتال رأیت الذین فی قلوبهم مرض ینظرون إلیک نظر المغشی من الموت» گفتم این شبیه این آیات است! «فأولی لهم». میبینی که این سورهای که برای جهاد نازل شده که اتفاقاً سوره نازل شد دیگر. همین سورۀ محمد که دارد گفته میشود، یک سوره میآید که آقا بلند شوید بروید بجنگید. دیگر این هم پشت بلندگو! به قول حضرت آقا.
- بله دیگر من میگویم اصلا اهل جده را اهل جده که هرسال باید بروند حج بحث پولدارها نیست که اینها باید بروند حج. اهل جده کسانی هستند که فلسفۀ حج را فهمیدهاند میتوانند بروند پروژۀ حج را ببرند جلو. اینها باید بروند حج هرسال. و اتفاقاً نمیبرد. حکومت اسلامی اینها را نمیبرد حج. تازه برود آنجا به ایشان میگوید نماز جماعت نخوانید! یعنی اینقدر عافیت طلبانه!
«فأولی لهم» یعنی شایستۀ اینها همین است. «طاعة و قول معروف» می گوید طاعت و قول معروف بردارید بیاورید. طاعت بردارید بیاورید نه اینجوری که شما چشمهایتان «یغشی علیه من الموت». «فإذا عزم الأمر» وقتی امر، عزم شد «فلو صدقوا الله لکان خیراً لهم» وقتی فرمان جنگ صادر شد این «لکان خیراً لهم» است اگر «صدقوا الله» اینجا با خدا راست بایستند برایشان بهتر است.
اگر جنگ نکنیم چه میشود؟
«فهل عسیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض و تقطعوا أرحامکم» این نکته خیلی مهم است. میگوید شما فکرمیکنید چی میشود؟ فرض کنید نرفتید بجنگید. این نیست که شما اگر نرفتید بجنگید، خب نرفتیم بجنگیم مملکت خودمان را پاس داشتهایم الآن. نه. این حرفی است که باید بیشتر از این توضیح بدهیم. از هر حجتی شما یک گام برمیدارید آن گام اینجوری نیست که سِیو میشود شما بگویید من گامم را برداشتهام دیگر. نه. آن گام در صورتی سِیو میشود که گام بعدی را بردارید. میگوید حالا شما نرفتید بجنگید اصلاً، فکرمیکنید چه میشود؟ هم فساد در زمین زیاد میشود هم نسبتهایتان از بین میرود. یعنی آن ولایتهای عرضی و ولایتهای طولیتان از بین میرود. شما بر اساس نظام جنگ و رویارویی است که بسیج خودتان را میتوانید داشته باشید و خودتان را میتوانید جمع و جور بکنید، مساجدتان فعال میشود. نمیدانم اندیشههای دینی انقلابی فعال میشود. بر اساس آن است این اتفاقات میافتد. وگرنه شما باید بیایی با زن زندگی آزادی مبارزه کنی.
برکتهای فضای جنگ
یک اتفاق خیلی جالب که من گفتم در حزب الله لبنان هم میافتد حتی مسیحیهایی که به حزبالله لبنان میپیوندند اینها محتشم میشوند. اینها پوشیده میشوند. آن آرمان اصلاً نمیگذارد شما یک جور خاصی زندگی بکنی. آن آرمان نمیگذارد. چرا؟ به دلیل این که مثل کوه میماند. کوههای بلند پوشش مناسب خودش را تولید میکند. شما فکرمیکنی آن کوه را نرویم، چه اتفاقی میافتد؟ کوه نرفتهایم فقط؟ نه. باید بنشینی با الواطیهای کوه نوردانی که کوه نمیروند پایین قله و در دامنه باید بنشینی با آنها مبارزه کنی. یعنی مبارزه تبدیل میشود به مبارزات داخلی. «فهل عسیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض و تقطعوا أرحامکم» اتفاقاً جنگهای خارجی تبدیل میشود به جنگهای داخلی. این یک بحث مهم است. حالا بعداً عرض میکنم خدمتتان. فکرمیکنید پشت بکنید چه اتفاقی میافتد؟ مجبوری بایستی مبارزۀ زن زندگی آزادی بکنی، به جای مبارزه با امریکا و مبارزه با اسرائیل. باید بروی در مبارزات زن زندگی آزادی. باید بنشینی الواطی های کوهنوردان را در دامنۀ کوه جمع کنی آن موقع. این حرف خیلی حرف مهمی است. که فکرمیکنی چه اتفاقی میافتد اگر شما پشت بکنید به جنگ؟ جنگ نمیکنید دیگر؟ نه خیر. جنگتان صورت بندی جدیدی پیدا میکند. این یک بحثی است که حالا یک شواهدی باید برایش عرض بکنم.