فایل صوتی:

فایل متنی:

متن سخنرانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

حج برائت

عنوان حج برائت عبارتی است که باید به عنوان یک تیتر مهم از آن یاد کنیم. به سوره مبارکه ممتحنه که حضرت آقا هم در بحث برائت به آن اشاره کرده اند مراجعه کنید. آیه چهارم سوره مبارکه ممتحنه و سوره مبارکه مریم صفحه 305، سوره مبارکه کهف صفحه 295.

در بحث برائت اینگونه بیان شده است که : قَدۡ كَانَتۡ لَكُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَٱلَّذِينَ مَعَهُ اسوه حسنه در ابراهیم و والذین معه هست. نکته ای در مورد همین والرین معه وجود دارد که هیچ پیغمبری به صورت انفرادی نمیرفته است وزارت کشور ثبت نام کند، بلکه همه پیامبران با والذین معه خود تعریف می شده اند. در واقع اگر والذین معه را از یک پیغمبری بگیرید او را ناقص تعریف کرده اید و کارکردهای او مشخص نیست. حتی اگر حضرت علی هم باشد بدون والذین معه کار از آب درست درنمیاید. یعنی حتی اگر ولی علی باشد، بدون والذین معه سقیفه را هم نمی تواند از آب دربیاورد.

تذکری که اینجا باید داد این است که باید از بعضی از کاندیداها در این انتخابات سوال کرد که والذین معه شما چه کسانی هستند؟ مثلا رییس بانک مرکزی کیست؟ وزیر آموزش پرورش کیست؟ وزیر امور خذاجه کیست؟ رییس دولت کیست؟ رییس سازمان برنامه و بودجه کیست؟ در مورد چند پست کلیدی باید سوال پرسید که والذین معه آنها چه کسانی هستند. در بحث اقتصادی، در تئوری، نیز باید سوال پرسید.

پیغمبران را با والذین معه میشناختند. برای همین عبارت والذین معه در قران به وفور دیده میشود. یعنی قرآن هرچا پیغمبر را معرفی میکند با والذین معه هماهنگ می کند. این نکته ای کلیدی و کاربردی است که انسانها از کاندیداها بپرسند که والذین معه آنها کیستند؟ زرا ما آدمهایی داریم که خودشان انسانهای کننده ای هستند اما به دلیل والذین معه که دارند و اتفاقا انتخاب خودشان است، کلا به رنگ صورتی درمیایند. زیرا والذین معه به آنها اینگونه القا میکند که تو برای اینکه جامع باشی و جمع کنی بیا و صورتی باش. البته این حرف اشتباه است زیرا برای جمع کردن باید خیلی شفاف بود و نباید به اینگونه جمع نمود. کما اینکه حاج قاسم اینگونه بود. یعنی جامع بود اما صورتی نبود. ولی برخی هستند که میخواهند جامع باشند اما صورتی بازی در میآورند به جای جامع بودن.

اذ قالوا لربهم یعنی اینان گفتند. یعنی برائت باید اعلان شود. إِنَّا بُرَءَـٰٓؤُاْ مِنكُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ ما هم بری هستیم هم از شما و هم از منطق شما. گاهی ما از آمریکا اعلان برائت میکنیم اما تمام منطق و علمش رو گرفتیم. تمام منطق و سیاستش را در علوم اجتماعی و علوم اقتصادی و علوم سیاسیمان راه داده ایم. به این اعلان برائت گفته نمی شود. اعلان برائن هم از آن است و هم از منطق و فکر دشمن.

كَفَرۡنَا بِكُمۡ با به شما کافر هستیم. وَبَدَا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُ خیلی عبارت عجیبی است. به شما کافریم و روشن می شود. بعضی فکر میکنند عداوت و بغضا نباید روشن و شفاف بشود و میگوید بیایید با جامعه جهانی بسازیم، این مسیر ابراهیم را طی نمیکند. اتفاقا وقتی که شما اعلان برائت می کنی و به اصطلاح عموم شاخ بازی در میاوری میگویند این کار را نکنید. اما باید به اصطلاح شاخ بازی درآورد تا این عداوت و بغضا روشن بشود. برائت در منطق دین بسیار شفاف است. در آیات دیگر هم خواهیم دید که خیلی شفاف است.  البته این اعلان برائت نسبت به گنهکار نیست نسبت به امام کفر است. در واقع اعلان برائت است نسبت به کسانی که سرچشمه حیات را گرفته اند نه گهنکار.

حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُ تا جایی که شما ایمان بیاورید به خدای به تنهایی. این عبارت خیلی زیبای قران است خدای به تنهایی. همان عبارتی است که پشت کامیونها نوشته اند only God فقط خدا. گاهی خدا هست به اضافه چیزهایی که انسان از فکر خودش، از هوای نفس خودش، از علومی که از هوای نفس خودم درست شده و چیزهای دیگر. اینها همه با یکدیگر جمع میکنیم و به عنوان پذیرش حرف خدا جا میزنیم. این عبارت را قران میگوید خدا بهلاوه چیزهای دیگر. این عبارت در چند جای قران آمده است. برخی چون علاقه مندند که همه چیز را جمع بکنند خدا را هم با چیزهای بد (زهرماری) جمع میکنند. خدای به تنهایی طبق منطق آنها چیز عجیبی درمیاید.

والذین معه هم به لحاظ زمانی است و هم به جهت روحی. آنهایی که همراه با حضرت ابراهیم هستند در هر کجایی که باشند به جهت روحی باید والذین معه داشته باشند. نداشته باشند کار درنمیاید. البته ممکن هم هست که نداشته باشند ولی نداشته باشند هم لطمه ای به آیه نمیزند. میخواهد بگوید با والذین معه کار ابراهیم پیش نمیرود. قران اصرار دارد به والذین معه حتی اگر ابراهیم تنها باشد. مثل پیغمبر و وَطَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلَّذِينَ مَعَكَۚ.

سوره مبارکه اسرا آیه 45 و 46 : وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَيۡنَكَ وَبَيۡنَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا. وقتی که تو قران را قرائت میکنی بین تو و بین و غیرمومنین به آخرت یک حجابی ایجاد میشود که دیدنی نیست. یعنی فاصله می افتد. ینی فواصلی میافتد که خود این حجاب را کسی نمیتواند ببیند ولی ایجاد شده است. توضیح این حجاب به این شکل است: وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ ما بر دلهاشون پوششهایی گذاشته ایم که آنها نفهمند. وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ گوشهایشان هم سنگین است نمیشوند. این بحث بحث مریضی نیست.

إِذَا ذَكَرۡتَ رَبَّكَ فِي ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ إِذَا ذَكَرۡتَ رَبَّكَ فِي ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا  آنجا که گفت فاصله می افتد. میگوید وقتی تو ربت را یعنی پروردگارت را در قرآن وحده معرفی کنی یعنی فقط خدا، وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا یعنی این افراد به حالت فرار برمیگردند. یعنی از این حالت فرار میکنند. میخواهم تاکید کنم که وحده باید عامل برائت شود. در سوره مبارکه زمر آیه 45 میفرماید: وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وقتی که خدا به تنهایی یاد میشود کسانی که به آخرت ایمان ندارند قلبشان مشمئز میشود. وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ ولی من دونه همراه باشد خوشحال می شوند. یعنی اگر بتوان وجه الجمع بین دنیا و آخرت، وجه الجمع بین آمریکا و ایران را پیدا کرد. بعضی به دنبال این وجه الجمعها هستند.

پذیرش وحده سنگین و سخت است. چرا سخت است؟ زیرا خدا بیاید همه چیز را بای کنار گذاشت. نمیتوان گفت خا به اضافه ایده های خودم. سوره مبارکه غافر آیه 12 ذخیلی در معنایش این مساله مشخص است: ذَٰلِكُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِيَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ كَفَرۡتُمۡ این جهنمی که می روید به خاطر این است که ٓ إِذَا دُعِيَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ كَفَرۡتُمۡ زیرا زمانی که به سمت خدا به تنهایی دعوت شدید کافر شدید وَإِن يُشۡرَكۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْ و اگر برای او شریک قائل شوید برمیگردید. یعنی اگر زهرماری با اینها مخلوط شود از نظر آنها درست هم هست. طوری باشد که دنیا و آخرت، آمریکا و ایران باهم جمع شوند. به یک صلح جهانی دست پیدا کنیم. برخی دنبال چنین معانی ای هستند. گفتگوی تمدنها بکنیم. تمدنها با هم حرف بزنند. البته منظورشان از تمدنها خیلی وقتها همین حکام ظالم عالم است. یعنی با منطق استعماریشان بنشینیم حرف بزنیم و به جمع بندی برسیم. این همان چیزی است که اسمش را گفتگوی تمدنها گذاشته اند. اینگونه شعارها خوراک این دنیاست. کسی که از این شعارها میدهد یک پاس گل محکم به طرف مقابل داده است. پس وحده مهم است. در سوره مبارکه ممتحنه وَبَدَا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُ در اینجا بد به معنای در مقابل خوب نیست. تا اینکه شما همه زیر بال و پر خدا بیایید نه زیر بال و پر من.

در برائت به این نکته توجه کنید که  برائت هم نسبت به فرد است و هم نسبت به منطق. در سوره مبارکه مریم آیه 48: وَأَعۡتَزِلُكُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّي عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا و من نسبت به شما و نسبت به منطقتان اعتزال کردم. وَأَدۡعُواْ رَبِّي حالا دعا میکنم. یعنی من ابراهیم اگر بخواهم دعا کنم با توجه به دو نوع اعتزال دعا میکنم. این چیرها را گنار میگذارم و دعا میکنم عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا

فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَۖ وقتی که هم از آنها و هم از منطقشان کناره گرفت، ما به اوتوحید و عقبه توحیدی دادیم. بر اساس برائت به او یار دادیم. وقتی که برائت و آن الگوهای برتر و آرمانها و قله ها گفته می شود فرد یار پیدا میکند. عقبه های توحیدی خود را آن زمان پیدا میکند. برای همین است که در عبارت سوره مبارکه کهف آیه 16 وَإِذِ ٱعۡتَزَلۡتُمُوهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ وقتی ک مومنین از کافران و منطقشان اعتزال کردند، وقتی این اعتزال و کناره گیری انجام شد، فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ پیش امام بروید. کهف الورا همین ها هستند. یعنی آنجاست که فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ يَنشُرۡ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَيُهَيِّئۡ لَكُم مِّنۡ أَمۡرِكُم مِّرۡفَقٗا. در غار این اتفاق میافتد که يَنشُرۡ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ خدا از رحمتش به شما در غار می دهد. چه زکمانی میتوانید بروید پناهنده به غار شوید؟ وقتیکه همه داشته قبلیتان را کنار بگذارید. این داشته ها را کنار بگذارید وارد غار میشوید. در غار امام و کهف  الورا.

يَنشُرۡ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَيُهَيِّئۡ لَكُم مِّنۡ أَمۡرِكُم مِّرۡفَقٗا و همه وسایل آرامشتان در اینجا فراهم میشود. در کجا در غار. این همان کهف الورایی است که امنیت واتخذوا (؟ دقیقه 22) این تعبیر کهف الورا تعبیر ذوقی نیست. شما حتی اگر اکنان را در قرآن نگاه کنیدر که به معنای غار است اینها را در مسیر اتمام نعمت گذاشته اند. در مسیر تقوا و ولایت گذاشته اند. یعنی انسان برود به یک جایی پناهنده بشود که آنجایی که پناهنده شده تَحۡسَبُهُمۡ أَيۡقَاظٗا وَهُمۡ رُقُودٞ به نظر میآید که اینها جشمانشان باز است و بیدارند اما خوابند. یعنی اینها نسبت به آنچه که به معادلات دنیاست خوابیده اند در حالیکه همه فکر میکنند که اینها بیدارند.

اصحاب کهف خودشان به همدیگر این را میگویند که ٱعۡتَزَلۡتُمُوهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ باهم دیگر به غار برویم. ما از امامان کفر بریده ایم از منطقشان هم بریده ایم پس الان باید به غار برویم. اینگونه به عقبه توحیدی میرسد. اعتزال و برائت گفتی و شفاف.

سوره مبارکه یونس آیه 40 و 41 وَمِنۡهُم مَّن يُؤۡمِنُ بِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن لَّا يُؤۡمِنُ بِهِ گروهی از مردم به قرآن ایمان میاورند و منهم لا یومن به عده ای هستند ایمان نمی آورند. وَرَبُّكَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُفۡسِدِينَ* وَإِن كَذَّبُوكَ اگر تو را انکارت کردند، مهم نیست فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمۡ عَمَلُكُمۡ أَنتُم بَرِيٓـُٔونَ مِمَّآ أَعۡمَلُ وَأَنَا۠ بَرِيٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ اگر تکذیبت کردند این را بگو. در برائت شفاف باش. عمل من برای من و عمل شما برای خودتان من نسبت به اعمالی که شما انجام میدهید بیزارم و شما نسبت به اعمال من. نسبت به عملتان نسبت به منطقتان نسبت به علمتان نسبت به همه اینها اعتزال میکنم و بیزارم. در این زمان به سراغ علم  اهل بیت میروم. و اتفاقا این شفافیتها /ادم درست میکند. مثل همان سوره کافرون که گفتم. این برای خودش امدادها و آدم های خودش را میاورد. این نکته ای است که در برائت باید به آن توجه کنید.

یک نکته دیگر هم هست بحث نسبت حج با امام است. آیات معروف سوره مبارکه حج از آیه 26 وَإِذۡ بَوَّأۡنَا لِإِبۡرَٰهِيمَ مَكَانَ ٱلۡبَيۡتِ أَن لَّا تُشۡرِكۡ بِي شَيۡـٔٗا ما این جایگاه بیت را برای ابراهیم آمده کرده ایم که چکار بکند؟ أَن لَّا تُشۡرِكۡ بِي شَيۡـٔٗا که هیچ چیزی را شریک من قرار ندهد. من صاحب اصلی تو بشوم. این خانه خانه من بشود. وَطَهِّرۡ بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡقَآئِمِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ. در این خانه طهارت ایجاد کند نه اینکه آبکش کند. این خانه را مرکز تغذیه معنوی و کارکردی تمام عالم که ام القراست، آنجا را از شرک و کفر پاک کند. از تمام منطقهای دیگر پاک کند برای لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡقَآئِمِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ رکوع کنندگان و سجده کنندگان. بعد از اینکه این کار انجام شد وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ در میان مردم اعلان حج کن.

حضرت ابراهیم گفت چگونه در این بیابان اعلام حج کنم؟ گفته شد عليك الاذان وعلينا البلاغ تو دادت را بزن، این مهم است، ابلاغش با من. خیال نکن که همه پروژه را باید خودت انجام بدهی. حالا چکار کنند؟ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ به سوی توی ابراهیم بیایند رِجَالٗا به صورت پیاده عَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ سوار بر شترهای چالاک، یعنی آهسته یا سریع يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ به هروسیله ای که دارند خودشان را به تو برسانند. لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ تا منافع آن را ببینند. حج آنقدر منافع دارد برای مردم مشاهده کنند و بفهمند کهه حج جایگاهی است که درآن دارد منافع ایجاد میشود. آیه 97 مائده جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلۡكَعۡبَةَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ قِيَٰمٗا لِّلنَّاسِ این خانه مجمع عمومی سازمان ملل است. قِيَٰمٗا لِّلنَّاسِ است محل قوام عالم این نقطه است. وَٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ و تمام مناسک آن وَٱلۡهَدۡيَ و قربانیهای بی نشان وَٱلۡقَلَـٰٓئِدَۚ قربانی های نشان دار،زمانی که در این حج وارد میشوید ذَٰلِكَ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَأَنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ این بخاطر این است که تو بفهمی که خدا میداند، همه عالم را خدا میداند. همه عالم را اینجا جمع میکند، امام ا اینجا میاورد که تو بدانی خدا از همه عالم باخبر است. خدا به هرچیزی علیم است و هرکاری که بخواهد میکند. یک مناسک با چشک به هم زدنی درست میکند. این حج با این عظمت را میگذارد که شما بدانید او همه چیز میداند و همه کار میتواند. در حقیقت این قدرتنمایی خدا در حج است با حضور امام.

ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ آن موقع آلودگیهای خودشان را در گپیش امام بزدایند. این آلودگی گرفتن ناخن نیست اصلا سطح بحث این نیست هرچند روایتی با این مضمون هم ذیل آن آمده است. وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ عهدش را با امام تجدید کند. یعنی برود پیش امام نه اینکه برود مقام ابراهیم ناخنهایش را بگیرد. برود پیش امام عهد و نذرش را تثبیت کنذ. وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ و آن مان دور آن خانه عتیق نه خانه کهنه خانه عتیقه و قیمتی که از زمان حضرت آدم خانه است. این بنا کهنه نیست عتیقه است. این قدیمی است زیرا بر طبق فطرت عالم و آدم پروانه وار دور این خانه که امام در آن است، دور چنین خانه ای که ابراهیم در آن است، بچرخ. بچرخ یعنی طواف عاشقانه. یعنی چرخش پروانه وار. در اینجا برخی ترجمه میکنند خانه کهن این عبارت خیلی مقصود شاید نباشد.

آیه 37 سوره ابراهیم رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُۥ مِنِّيۖ وَمَنۡ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ این آیه میگوید که حصرت ابراهیم که مظهر برائت است مظهر محبت است. یعنی این برائت از سر خشونت و گرگ صفتی و سبوئیت درنیامده است. اگر این باشد میشود داعشی. بلکه از سر رحمت و محبت و شفقت درآمده است. برای همین در آیات متعددی ابراهیم و عیسی که اتفاقا عیسی هم اهل لعن است لُعِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۢ بَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَ را مظهر محبت حلوه داده است. وقتی که میگوید فَلَمَّا ذَهَبَ عَنۡ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلرَّوۡعُ وَجَآءَتۡهُ ٱلۡبُشۡرَىٰ يُجَٰدِلُنَا فِي قَوۡمِ لُوطٍ زمانی که فرشتگان برای عذاب قوم لوط آمده بودند، خداوند میگوید ابراهیم با ما مجادله کرد و خواست که آنها عذاب نشوند. خدا هم میپسندد میفرماید: إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّـٰهٞ مُّنِيبٞ ابراهیم حلیم بود اواب بود منیب بود. ابراهیم خیلی اهل رحمت و شفقت بود. از همین عنصر برائت بیرون میآید. نه اینکه یک آدم خشن و وحشی اهل برائت باشد.

رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ خدایا من ذریه ام را در یک وادی غیرذی زرع و لم یزرع یعنی نه کاشته اند و نمیشود درآن کاشت گذاشته ام عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ در نزد خانه با احترام تو. رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ برای اینکه اقامه نماز کنند. دو نکته اینجاست: نکته ا.ل اینکه اگر اقامه نماز و معنویت قرار است باشد با همه تجلات عالم نمیشود. در محیطهای بی تحمل و بی تکلف دنیوی میشود اخروی زندگی کرد. کسیکه زندگی دیگری برای خودش فراهم کند نتیجه دیگری میگیرد. این باید در زندگیهای معمولی دربیاید. ضمن اینکه رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ من میخواهم نماز اقامه کنم. چگونه؟ این نماز خواندن نیست، نماز اقامه کردن است. فاجعل اگر قرار است نمار اقامه شود فَٱجۡعَلۡ أَفۡـِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ اقامه نماز به اقامه امامت است. هوا و هوس و اشتیاق را به سمت امام قرار دهند. در روایت تاکید شده که این تهوی الی البیت نیست، تهوی الیهم. یعنی تهوی به سمت آن ذریه و ائمه میگویند ما آن ذریه ایم.

وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ در این زمان تهوی الهیم و ارزقهم پس اینها باعث شکر میشود. پس اینکه در روایت دارد که تمام الحج لقاء الامام یعنی اتمام حج به لقاء امام است، نکته جدی این بحث است. لذا تخقق اقامه نماز و مسجد و مسجدالحرام و ام القرا با امام انجام میشود.