بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه 29 معرفه المهدی
عدل و قسط، جذابیت بین المللی مهدویت
عرضم به خدمت شما که نکته بسیار مهمی را در بحث معرفت المهدی داشتیم خدمتتان عرض میکردیم. شاید اگر نگوییم مهم ترین نکته در مورد حضرت این است، قطعاً یکی از مهم ترین نکات است و آن این است که اگر پرتکرارترین عبارتی که برای حضرت به کار می رود، مبحث عدالت حضرت است و عدل مشتهر است و عدل منتظر حضرت است و روایات زیادی این معنا را بیان کرده است که اگر «لَو لَمْ يَبْقَ منَ الدُّنيا اِلاَّ يَومٌ واحِدٌ». اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد «لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ اليَومَ» آن روز را آنقدر طولانی میکند که « حَتّي يَخرُجَ من ولدی». تا اینکه حضرت ظهور کند که چه کار کند؟ که «لیملأ الله الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً». تا دنیا را پر از قسط و عدل بکند. این عبارت مهم ما را به سمت یک فرصت و یک تهدید میکشاند. این فرصت و تهدید را من اول، این آیهای که شاید یکبار دیگر هم این آیه را آوردیم. آیه هشتم مبارکه ممتحنه را بیاورید که صفحه ۵۵۰، در مورد رابطه با کسانی که با شما جنگ ندارند. کافرند نسبت به شما دارند، ولی با شما هم نمیجنگند.
نشان میدهد که چهره بینالمللی، قسط و عدل است و این خیلی حرف مهمی است که شما وقتی قرار است حضرت ظهور بکند، باید یک جذابیت بینالمللی داشته باشد حرف. اگر بخواهد جذابیت بینالمللی داشته باشد، حرف باید فطری باشد. حرف اینها، همه آیه است و همه اینها آیات است. پس باید معرفی فطری بشود و معرفی بینالمللی شود که جذابیت بینالمللی داشته باشد. اتفاقاً دین چون بر پایه فطرت است، همانجوری که آمده است: «فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفࣰاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَا» اگر دین برای خودمان هم بخواهد جذابیت داشته باشد، یعنی در یک نگاه درون دینی هم بخواهد جذابیت داشته باشد، باید فطری باشد. روی عناصر فطریاش خیلی باید تاکید کرد و از عناصر فطریاش به بحثهای تعبدی داخلیاش کشید یا حتی بحثهای تعبدی داخلیاش را باید به معرفی فطری کرد. این حرفی که زدم، دُر و گوهر ریختم.
ببینید چه گفتم؟ ببینید مثلاً چرا قرآن رکعات نماز را توضیح نمیدهد؟ چرا خیلی وقتها به این چیزها نمیپردازد؟ نماز را توضیح می دهد و تاکید می کند روی نماز. نماز یک بُعد فطری دارد. بُعد فطری شکر منعم دارد. روی این خیلی میایستد. ببینید نمیدانم چقدر برخورد کردهاید به آدمی که از بیرون دین میآید در دین. نمیدانم تا حالا به این جور آدمها برخورد کردهاید؟ اینها برایشان حتی احکام خیلی جذاب می شود. آنقدری که برای ما جذاب نیست. این یک نگاه بیرون دینی داشته است. یکهویی از یک چیزی خوشش اومده. از عدالت خوشش آمده است. از شکر منعم مثلاً خوشش آمده. میآید برایش مثلاً فرض کنید حجاب با همین قیافه با همین ترکیب برایش جذاب است. برایش نماز جذاب است. یعنی همین اینجور نماز خواندن، این جذاب است. اگر ما اصرار داشته باشیم اتفاقاً به جای آنکه، من نمیخواهم تعبد را نفی بکنم اتفاقاً تعبد چیز مهمی است، اما اینکه شما بتوانید نگاههای فطری را و بینالملل را همانجوری کنید که قرآن مثلاً به اهل کتاب میگوید که: «قُلۡ يَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةࣲ سَوَآءِۭ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ» بیاید روی جاهای مساوی بایستیم. این میشود مثلا توحید، شکر منعم.
می شود اینها دعوت به زمین مساوی، دعوت به حرف فطری در طبیعت، دعوت به حرف بینالمللی. از آنجا که شما بکشانید توی این فضا و حتی اگر خواستید تعبد را توضیح دهید، نگاههای فطری و بینالمللیاش را توضیح دهید. اما او دیگر آن را خودش خیلی وقتها میرود انجام میدهد یا حتی اگر آن را انجام نمیدهد، آدم خطرناکی نیست. مثل این میماند که نگاه کنید، یکبعدی دارد. من سریع بحث حجاب و عفاف و اینها خیلی این را میگویم. وقتی شما با بحث حجاب وارد میدان میشوید، حجاب یک بحث فقهی تعبدی است. حجاب یک حرف فقهی است. برای همین است که در حقیقت اصلاً تعبیر شل حجاب و بدحجاب و این چیزها وجود ندارد. این تعبیر اصلاً تعبیر غلطی است. چون بحثش تعبدی فقهی است. یا طرف حجاب دارد یا ندارد. اینجوری است. شل حجاب نداریم. اما بار این مفهوم را تنها کلمه حجاب نمیکشد که یک بحث فقهی است.
ما حیا داریم، عفاف داریم، چه داریم، همه اینها را داریم. خیلی وقتها ممکن است آن حجاب را نداشته باشد ولی میبینی به واسطه آن نگاه دیگرش، آن تعبد را ندارد. چیز دیگری برایش مطرح شده است. در آن چیز دیگری که برایش مطرح می شود کاملاً محتشم است و محتشم بودن و پوشیده بودن و با حیا و عفاف بودن modesty یک چیزی است که کلاً مطلوب است. در همه جای دنیا این حرف، حرف مطلوبی است حیا و عفاف. روی این حرف می ایستد آنوقت و این آثار دارد، بار دارد. من این بچهها را بردم دانشگاه حزبالله لبنان، برای بچهها خیلی عجیب بود. دانشگاه خود حزب الله لبنان، یک خانم چادری نشسته کنار یک خانم بیحجاب. عه! خانم چادری کنار یک خانم بیحجاب! در چه چیزی مشترکند؟ در اسرائیل ستیزی، در عدالت، در اینها با هم مشترکند. لذا خطرناک برای همدیگر نیستند. ممکن است همدیگر را در جاهایی تعبدًا نپذیرند.
ما تمام بار را میخواهیم بیندازیم روی یک تعبد که آن تعبد را توضیح فطری بینالمللی هم نمیدهیم برایش. خود متن آن تعبد را میخواهیم نگه داریم و توضیح بدهیم. در صورتی که اگر میخواهید جذابیتی ایجاد کنید، میخواهیدفهمی ایجاد کنید که مشترک بین همه باشد، آن فهم، فهم فطری است. ایستادن روی جاهای مساوی است. حرف من را بد که نفهمید؟ نمیدانم چهجوری میفهمید. فکر نکنید دارم من زیرآب یک تعبد را میزنمها. من میخواهم بگویم چرا شما اصلاً کار حضرت یک کار بینالمللی است؟ چرا که در مورد عدالت و قسط است و حرفش بینالمللی است و این نیروی فطرتی است که اگر نگذارید که خاموش بشود و پرچم عدالت دست شما باشد، این میشود همان تهدید- فرصت.
فرصتش چیست؟ یادتان هست ما درباره فرج شخصی صحبت کردیم؟ هر کسی که دستش به دامن بیشتر است، خودش به یک فرجی می افتد. یعنی فرج شخصی ایجاد می شود. خب اگر این شخص هی عدالتخواه بیشتر باشد، واقعاً ظلمها اذیتش بکند. شما که طلبهای هستید، در این جمع کسانی که طلبهاند، این نکته را میدانند که اصلاً عدل و ظلم جزء مستقلات عقلیه است در اصول. اصلاً این را جزو مستقلات عقلیه (میدانند). یعنی دیگر عالیترین مفهوم این است که خود انسان را تشخیص میدهد. این عالیترین مفهوم است. لذا اگر کسی واقعاً دنبال شناخت مفهومی و مصداقی در حقیقت این نکته باشد، این نکته را دنبال کند، اصلاً به فرج (شخصی) میرسد. او آماده ظهور است. او اصلاً آمادگی به ظهور دارد و اگر اولویتش عوض شود، اگر اولویت بینالمللی عدل و قسطش عوض شود، چیز دیگری شود، اتفاقی که برای او میافتد، همان اتفاقی است که در تاریخ اسلام برای یهود افتاد. ببینید یهود دو سه نسل قبل از پیامبر آمد در منطقه مدینه ساکن برای حضور پیامبر اصلاً. منتهای مراتب وقتی که رفتند زیر کار، حضرت آمد، چون آنها یک اولویتی داشته باشد، (اما) اولویت حضرت چیز دیگری بود، اینها شدند «أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا»، اینها سختترین دشمنان پیامبر شدند.
این که در روایات ما است که بسیاری از متدینین در مقابل حضرت میایستند و سخت هم می ایستند، به خاطر این است که اولویتشان با اولویت حضرت یکی نیست. حضرت را میخواهند برای چیز دیگری میخواهند. در صورتی که اینها «أَیْنَ الْمُرْتَجى لِإِزالَهِ الْجَورِ وَالْعُدْوانِ؟ أَيْنَ المُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ؟» اینها مثلاً میخواهند به یک معیشتی برسند فرض بفرمایید که حضرت دارد میآید نه اینکه با ظلم مبارزه کند، حضرت با ظلم مبارزه نمیکند. حضرت ظلم را میخواهد ریشه کن کند. دابر الظلمه را بزند. یعنی بزند عقبش هم به وجود نیاید. ریشه کن باید بکند. او «الْمُرْتَجى لِإِزالَهِ الْجَورِ وَالْعُدْوانِ» است.برای همین است که این مورد باید بسیار دقت کرد و کسی نگذارد و حتی در جایی حواسش باشد، من این را در حاکمان خودمان خیلی میبینم که چون تغییر فکر میکنند میتوانند بدهند و بعد نمیتوانند بدهند، رفتهرفته ندای عدالتخواهی مفهوماً و مصداقاً برایشان فروکش میکند. اینکه گفتم، خطر جدی جدی است.
تفاوت معنایی مفاهیم عدل و قسط
حالا من هی میگویم مفهومی مصداقی، چون یک تفاوتی بین عدل و قسط هم وجود دارد که شما میبینید دین ما هر کجا میشود این عدالت را میگذارد زمین. میگوید پیشنماز؟ پیشنماز باید عادل باشد. این ویژگی پیشنماز است. خلیفه؟ عادل باید باشد. شاهد؟ باید عادل باشد. اینها چهره بینالمللی دین است. اصلاً نمیگوید متدین باشد. مثلاً باید خیلی متدین باشد شاهد، نه یک شاهد باید عادل باشد. یعنی این وجه عدالت در آن بسیار وجهه جذابی است که بینالمللی میکند.اصلاً قرآنی که شما میگویید «نَذِيرࣰا لِّلۡبَشَرِ» برای بشریت است، باید پیامهایش از جنس بشریت باشد. زبانش باید از جنس بشریت باشد. معرفی حتی نکات تعبدی ما به زبان فطرت از معرفی های بسیار مهم است. یعنی ترجمه های فطری از آن (بیرون بیاید.)
بله اینکه تفسیر به رای عدالت، این بحثی است که امروز هم میخواهم اشارهای بکنم. بحث مفهومی عدالت و بحث اقامه عدالت که میشود قسط. وگرنه کسانی که در ارتباط با امیرالمؤمنین میجنگیدند، نهروانیها، آنها نمیگفتند تو عادل هستی و ما میجنگیم با تو که! میگفتند تو عادل نیستی و ما میجنگیم. چون تو عادل نیستی. یعنی یک شبه مفهومیه وجود دارد که اصلاً عدالت چه هست؟ خب چون خیلیها پرچم عدالتخواهی را بالا میکنند، درصورتی که کاملاً به ضد عدالت تبدیل میشود وپرچمی را که بلند میکنند به ضد عدالت (تبدیل میکنند.) کار بسیار خوبی میکنند روی عدالت پافشاری میکنند. پافشاری روی عنصر عدالت، یعنی پافشاری روی حکومت مهدوی. ما معمولاً عدالت را درون دینی میکنیم به امامی و شیعی بودن، این غلط است. این کار غلط است.
شما نگاه کنید آیه آورده است. آیه هشتم «لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ». ببینید هر جا این بحث میشود، میآید روی قسط می ایستند. باز دوباره انشاءالله جای دیگر «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقسطین». خدا مقسطان را دوست دارد. یعنی دوست دارد شما این کار را بکنید. با قسط با اینها برخورد کنید. بله «لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ »با آنها این کار را نکنید و رفاقت نکنید. وگرنه با این کسانی که با شما کاری ندارند. حالا طرف مثلاً سیلی آمده، زلزلهای آمده، مشکلی به وجود آمده است، با آنها کاری ندارد. خب حالا بودایی است که بودایی است. ببینید چه قدر این منطق بینالمللی است. آقا بالاخره این کمک به همنوع است یا نه؟ «اما اخ فی الدین، او نظیر لک فی الخلق». حرف مهمی است. این نظیر تو هست یا نه؟ این انسان هست یا نیست؟ حالا بودایی است که بودایی است. ماشین بودایی خراب شده مثلاً هل نده این بودایی است. اینجوری نیست که «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقسطینَ».
حتی شما این آیه را بیاورید که معلوم می شود عدل و قسط چیست. بعضیها فکر میکنند عدل با قسط کاملاً یکی است. کاملاً یکی نیست. ۵۱۶ را بیاورید. صفحه ۵۱۶، آیه 9، سوره مبارکه حجرات. «إِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا» اولش صلح. کاری کنید صلح ایجاد شود بین کسانی که با هم درگیرند. سریع فضا را جنگی اعلام نکنید. اینکه فضا را جنگی اعلام کنید، دیگر نیست. حتی بین زن و شوهر در خانواده، در مدرسه بالاخره اتفاقی افتاده است. . فضا را جنگی نکنید سریع. فضا را حکومت نظامی نکنید. فضا اینجوری تعریف نشود. «فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ» اگر دیدید نه، این صلح اتفاق نمیافتد و اینها «فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي» با آنکه (دشمن است) بجنگید «حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ» تا برگرد به امر خدا «فَإِن فَآءَتۡ» حالا برگشت دیگر «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما» نیست «فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ» ببینید اصلاً قبلش ممکن است عدل هم به این معنا (نباشد). یعنی گاهی اوقات ریشسفیدی حل کردن ماجرا است. قبلش «فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا» ولی وقتی کار به اینجاها میکشد «فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ» در اینجا نشان می دهد که عدل با قسط هم فرق دارد. «بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ».
این نکتهای است که عدل همان است بیشتر میخورد به اینکه مفهومشناسیاش در قرآن است اینجوری است. ما اصلاً «یحب العادلین» نداریم. بیشتر به حوزه شبهه مفهومیه اش است، به حل شبه مفهومیه اش است عدل. ولی قسط همیشه با فضای اقامه همراه است. با اقامه همراه است. یعنی وقتی شما عدل را به پا می کنید، می شود قسط. قسط، عدل به پا شده است. اولاً در این آیه نشان می دهد که عدل با قسط فرق دارد. چونکه کاملاً میگویند تفسیر قاطع شرکت است دیگر. به قول ما آخوندها میگویند تفسیر قاطع شرکت است. این حرف خیلی حرفهای پیچیدهای هم نیست، یعنی وقتی در کنار همدیگر قرار گرفته، معنایش فرق دارد. «فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ» بعد «إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ». خدا مقسطان را دوست دارد. یعنی تمام بحث مفهومیاش هم، گیر نیفت سر بحث مفهومی اش، بحث شبه مفهومی هم آخرش باید مصداقیاش را حل کنید. این همان چیزی است که در بحث بین تصمیم و عزم هم به نوع دیگری عرض کردم. تصمیمی که به عزم تبدیل شود، فایدهای ندارد. این برای ما آخوندها خیلی فایده دارد کلاً موضوع برای مباحثه است.
یعنی فرض کنید که عدل چیست؟ اینها فایده دارد به شرط اینکه بخواهد اقامه شود. میخواهد «یملأ الله الارض» فلان. بیشتر قرآن اینجوری به نظر میآید که وقتی با فضای قیام مثلا «قوامین بالقسط» اینجوری با فضای قیام میآورد، به نظر میرسد که فضای عدل فضای مفهومیتری است. شناخت مفهومی است. خیلی مهم استها که آدم در شناخت مفهوم اشتباه نکند و خلاصه آن چیزی که پس از آن بود، این بود که در این جلسه داریم عرض میکنیم، این نکته است. این یعنی «اصلحوا بینهما بالعدل» که اگر با عدل اصلاح کنید و آن را اقامه کنید، می شود «اَقۡسِطُوٓاْۖ». «اَقۡسِطُوٓاْۖ» یک دستور جدید است. «فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ» یعنی اصلاح کنید بینشان رابا عدل. خب حالا صلح و صفا برقرار شد بالعدل. بالاخره اینها درگیر بودند و دعوا کردند، چیزی شده، آن شیشه شکسته، این فلان کرده است، اینجا باید اقامه کرد الان، فقط اصلاح نیست.
یعنی «اَقۡسِطُوٓاْۖ». لذا الان چیزی که بعضا هم در این بیانیهها میآید، این است که مثلاً ببخشید آنهایی که قداره کشیدند، هفتتیر دستشان گرفتند، چه کار کردند، اینها را ببخشید، بخشش عمومی این مدلی. بنده در این جاهایی که هستم، جزو مخالفین این بحث هستم شخصاً. که آقا به هر جهت اگر اینجوری شود که کار به اینجا برسد و این کارها (باید برخورد شود). یک موقع میگویی حالا چهار تا شعار دادند و فلان کردند و از این کارها کردند «فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا». یک موقعی هست نه دیگر رسیده کار به اینجا. ما که دیگر امنیت این مدلی نداریم که قاتل و جانی و نمیدانم فلان و اینها (را عفو کنیم). «فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ» باید معلوم باشد که چه فضایی جهت مفهومی درست است اینجا. بعدش هم آن اقامه شود. حالا بله. آنهایی که میخواهند آنها را از زندان آزاد کنند، بله، ما راهکارهایی که در دین، راه کارهای پسندیدهای هم هست.
آقای استاد شریف که میگویی فلان، شما کفالت کن که استادی هم محفوظ باقی بماند. چهار تا استاد میگویند فلانی آزاد شود، شما کفالت کن باشد. کما اینکه در بازار این خیلی متداول است. میگویند، چک میدهی، پشت چک را بگو یک نفر امضا کند. یک آدم معتبر بده پشت چک را امضا کند. باشد، من چک را از تو قبول می کنم. این است که فضای کفالت هم استاد دانشگاه را در یک تراز خوبی قرار میدهد و بله، شما یک نفر را از زندان آزاد کنید الان، یک دانشجویی که لیدر بوده و میزده و میشکسته است و فلان و اینها که ممنوعالورود بوده است، شما میخواهی در حقیقت وارد دانشگاه بکنی، باشد، کفالت کن. پشت چکش را شما امضا کن. شمایی که فول پروفسور دانشگاه هستی و آدم شناخته شدهای هستی، استاد من هم بوده است آن نفر الان دارد مثلاً استاد فیزیک یک من بوده است. باشد، شما آدم آبروداری هستید. الان داری پشت چک این را امضا کن. یعنی نباید اینجوری باشد که اصلاً کی بود؟ کی بود؟ من نبودم و اصلاً چه شد؟ اینها هم هستند که دیگر ما امنیت در این مسائلی نداریم که.
مقسط عدالتپیشه نیست، اقامه کننده عدل است. عدالتپیشه شاید معنیش با هم فرق نکند. کسی که پیشهاش است که برود دنبال عدالت. این عدالت پیشه مفهومش کار ما آخوندها است که متأسفانه خیلی هم مغفول باقی مانده است. مثلاً حضرت آقا درباره آقای حکیمی دیدید میگفتند فیلسوف عدالت. خب این خیلی مهم است. این تعبیر که فیلسوف عدالت، در حقیقت شما نگاه کنید، مجلدات الحیاة را نگاه کنید، میبینید که همه دغدغه ایشان عدالت است و دارند مفهومشناسی میکند عدالت را. به نظر من هیچ منبعی قویتر از این منابع، حالا غیر قرآن و اینها، هیچ منبعی مثل الحیاة آقای حکیمی مفهومشناسی نکرده است این بحث را با روایات و آیات متعدد و دستهبندیهای بسیار خوب.
ببینید که رسولالله مشرکین را در زمان فتح مکه عفو کرد. شما یک موقع هست واقعاً کنترل کردید فضا را و کاملاً کنترل شده است. یعنی جنگها را انجام داده و فضا را کنترل کردهاید. ابوسفیان هم آمد شما… اینجاها جاهایی است که خود ولی باید تصمیم بگیرید. من یک موقعیت چیزی به آقای جاودان گفتم. گفتم بین این و این واقعاً کشور مانده است. ایشان نگاه کرد دید راست است. یعنی هر دو طرفش یک چیزی است. گفت این را از آقا باید بپرسید. این را دیگر من نمیتوانم بگویم در چنین چیزی. گفت این را باید از آقا سوال کنی. درست هم همین است. یعنی چیزهایی هست دیگر. ولی شما در آیات قرآن هست که میگوید «إِن نَّعۡفُ عَن طَآئِفَةࣲ» در خود سوره مبارکه توبه از لیدر نمیگذرند. «إِن نَّعۡفُ عَن طَآئِفَةࣲ مِّنكُمۡ نُعَذِّبۡ طَآئِفَةَۢ» ما اگر از یک گروه بگذریم، از یک گروه دیگر نمیگذریم. یعنی اینجوری نیست که مثلاً فرض کنید که حالا بگذریم، بنا بر این است که دیگر کلاً آش با جاش از همه (بگذریم).
مثلاً فرض کن طرف نه ادب شده است، نه در سیستم است، نه، نه، نه، نه، نه، آنموقع نه صرفاً اعتراض میخواهد بکند، نه صرفاً حرف نظری دارد. ببینید مثلاً من سر آن جلسه در بحث آزادی و ارتداد این را عرض کردم که شما وقتی که در سوره فصلت، هم سوره مکی است هم سوره مدنی، دارد کار رسانهای عملی میکند. با شما بحث نظری نمیکند. «لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاْ فِيهِ لَعَلَّكُمۡ تَغۡلِبُونَ». خب ببینید این حرف را، یعنی با شما جنگ رسانه ای می کند. و کسی که این کار را میکند، دیگر میبینید. در مدینه هم دارد دیگر «وَقَالَت طَّآئِفَةࣱ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱكۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ». صبح می آییم ایمان میآوریم، بعدازظهر میآییم بیرون. خب این میشود ارتداد. جلویش را میگیرند. یعنی توطئه رسانهای است و داستان با شما اکت عملی میکند.
وگرنه این دین انقدر قشنگ است واقعاً با این که خودش را حق مطلق میداند، ولی قرآن میگوید: « وَإِنَّآ أَوۡ إِيَّاكُمۡ لَعَلَىٰ هُدًى أَوۡ فِي ضَلَٰلࣲ مُّبِينࣲ». یا ما یا شما یکی درست میگوید، یکی غلط. با این که خودش میداند درست میگوید،ولی این فضای گفتگو نیست که بنشینیم من که درست میگویم، تو بنشین حرفهای من را گوش بده. خب این که فضا نمیشود که. میگوید: «وَإِنَّآ أَوۡ إِيَّاكُمۡ لَعَلَىٰ هُدًى أَوۡ فِي ضَلَٰلࣲ مُّبِينࣲ». یعنی یکی اشتباه میکند، یکی درست است، این میشود فضای گفتگو. اتفاقاً در فضای گفتگو خیلی مهم است آدم وارد شود. به هر چیزی که جلوی گفتگو را ببندد و هر اتفاقی که فضای گفتگو را باز کند. من دیروز در این اتفاق شریف با اینکه بعضیها ناراحت بودند، من میگفتم این اتفاق خیلی خوبی افتاد که انجمن اسلامی جای شناسنامهدار، یک عده را دعوت کرد. اینها اعتراض کردند و فحش هم ندادند و حرف ساختار شکنانه هم نزدند، این استاد ما هم آقای اردلان گفته است آقا بدانید که فلان و بیسار و اینها، این آمریکا هم دشمن استها. این حرف مهمی است. خب این میشود یک حرکت رو به جلو. یک آدم شناسنامهدار، یک گروه شناسنامهدار… ممکن است من را قبول نداشته باشند ولی یک گروه شناسنامهدار سر و ته دار آمده در حقیقت فضای اعتراض (مناسب را مطرح کرده است) و اینها خوب است.
عمل به اصول قانون اساسی، ضرورت امروزه حکومت
حالا اینها بین خودمان باشد، اما گاهی اوقات حرفهایی است، اعتراضهایی است، ما نمیتوانیم بکنیم. یک عده باید بکنند. ائمه یک کسانی داشتند به نام «ماجن». میدانید ماجنها اینها چه کسانی بودند؟ یک بهلولهایی بودند که بزنند زیر میز. اینها یا یک تختهشان کم بود یا ابراز میکردمد که یک تختهشان کم است. بهلولوار اینها حرفهایی میزدند که خود امام نمیتواند بزند. یک کسانی اینجوری هستند، لازم است حضورشان در یک سری اعتراضها. حرفهایی را اینها میتوانند بزنند که ماها جنسمان نمیتواند اینها را بزند. یک اعتراضهایی را اینها میتوانند بکنند. اتفاقاً خیلی هم خوب است و اینها نشانه پختگی من است. من از اول میگفتم آقا من خوشبین هستم نسبت به این جریانات. دارد به سمت یک پختگیهایی میرود. اولاً سطح شهر جمع شده، لوکالایز دانشگاهی شده است بیشتر. بعد دارد حسابکتاب پیدا میکند که چیز خوبی است، خیلی فضای درستی است. ما در نهایت نمیتوانیم فضای اعتراض را ببندیم که بگوییم همه کار ما درست است، همه کار حکومت درست است و ما فلان.
نه شعار برود به سمت شعارهایی که رکیک نباشد، ساختارشکن نباشد، فضای گفتگو درست باشد، خیلی فضای خوبی است. اتفاقاً اینجاست که آدم میفهمد ادبیاتش را باید چهجوری انتخاب کند که بگیرد. این ادبیات بینالمللی دربیاید و قابل فهم برای طرف دربیاید و همه اینها نشان رشد در خانواده است. به هر قیمتی. ببینید ماها یک فنری را وقتی فشار میدهیم، وقتی که رها میشود، بالاخره یک موقعها محکم اگر ولش کنیم، میخورد به سر و صورتمان. (اما) بالاخره این فنر باید باز شود. خب حالا میخورد در سر و صورتمان، به قیمت گرانی هم ممکن است تمام شود. ما نمیتوانیم خبطی بکنیم و به شعور مردم توهین بکنیم در هر چیزی، در انتصابات و انتخابات فلان و اینها. بعدش اصلاً هیچکس هم اعتراض نکند. بگوییم این حکومت عدل فلان است، کسی هم اعتراض نکند. نمیشود که. آقا شما مثلاً یک نفر وزیر کار است، میآید کنار. میشود معاون بین الملل آقای مخبر. خب نمیفهمیم این یعنی چه؟ بعد از آنجا میآید میشود رئیس منطقه آزاد و این را نمیفهمیم. این هم همه در دو سه ماه اتفاق میافتد. این را کجای دلت بگذاری؟ بعد بگویم نه، اینها همه درست است. به شعور مردم توهین نشده و همه اینها. خب نمیشود که اینجوری.
من یک موقع به آقای قالیباف گفتم. گفتم آقا ما که خر نظام هستیم و همه جوره پای نظام هستیم، ولی این روش حکومتداری نیست. این روشی که شماها در حکومت دارید که با آن طویله هم نمیشود اداره کرد چه برسد به حکومت. اینکه اتفاقاً این نکته را بدانید. پرچم عدالتخواهی، پرچم عدالتخواهی، این پرچم، پرچم مهدوی است. هم در شناخت مفهومش، طلاب عزیز دقت کنید، جلسه بگذارید، بخوانند، الحیاتخوانی بگذارند، این یعنی برای ظهور. چونکه بینالمللیترین حرف حضرت، عدل است و این هم فطریترین حرف است. هر جایی شما بگویید عدل، همه میگویند خوب است. میگویم اصلاً جزء مستقلات عقلیه است، عدل و ظلم جزوه مستقلات عقلیه است. همه هم دنبال آن هستند. آهان! گفتید به قیمت گرانی است؟ آره، بله، قیمتش زیاد بوده است. همه باید قیمت گزاف و قیمت زیاد بدهیم. مثل زایمان میماند دیگر. دردآور است. میگویند دردآور است. خب این باید زایمانها انجام شود دیگر.
به نظر من اتفاقاً خیلی اتفاقات خوبی دارد میافتد. خیلی اتفاقات خوبی دارد میافتد در کشور. برای طلبهها و همین طلبههایی که با تایلیور هم نمیشد بلندشان کرد، الان همه دغدغه دارند، چه شد؟ برویم دانشگاه ها، برویم فلان، برویم فلان بحث را بخوانیم، چهجوری بحث کنیم، اینجا هم همین است دیگر. درستش این است. درستش این است. الان که اعتراضهای شناسنامهدار تحمل نمیشد و امروز تحمل میشود، امروز فهمیده اند ضرورت است. یعنی ضرورت مجوز دادن به اعتراض. آقا شما اصل 27 قانون اساسی را برای چه گذاشتی؟ اصلاً اصل 59 قانون اساسی را برای چه گذاشتیم؟ هیچ مصداقی ندارد. خب آقا این مفهوم برای چیست؟ یک مفهوم بیمصداق کلاً. شما میگویید هیچ جا، اصل 27 قانون اساسی میدانید دیگر چیست؟ اگر طرف سلاح حمل نکند، اجازه تجمع دارند. خب آقا شما کوچکترین تجمعی را اجازه نمیدهی، این هم که سلاح ندارد که. خب پس اصل 27 قانون اساسی برای چیست؟ خب پاکش کنید.
اصل 59 قانون اساسی را گذاشته ای، مبنی بر این که در امور کلان، یک سری امور است که قابل رفراندوم است، غیر فضای انتخابات. خب شما این اعتراضی را که اینها در سالن جباری دانشگاه، سالن ورزشی دانشگاه انجام می دهند، کمترین مصداق یک رفراندوم تلقی می شود. حالا شما ظرفیت برگزاری آن رفراندوم بزرگ هم ندارید، در زمینه خودرو یک رفراندوم برگزار کنید. ما این بچهها را بردیم لبنان، بالاتفاق همه فحش میدادند به جمهوری اسلامی. بچه های کف انقلاب اسلامی سر بحث خودرو. آقا یک روز یک رفراندوم (برگزار کنید که) بالاخره این مشکل چهل و چند ساله را که همیشه رو مخ ملت است (حل کنید.) اگر نه پس اصل 59 قانون اساسی چیست؟ آقا لااقل فکر کن اینهایی که در سالن جابر میخواهند اعتراض کنند، اینها ذیل 59 قانون اساسی هستند. لااقل این را فکر کن. و این را بدانیم، من این را در ارکان نظام دیده ام و این هم حرف خطرناکی است. به این دلیل که نمیتوانند ایجاد کنند، نسبت به عدالتخواهی بیتفاوت دارند میشوند. عالم دین کسی است که ملت را جذب می کند به سمت عدل، فضای معرفی عدل، عدلمحوری و عدالتخواهی. عالم دین در حقیقت این است. اگر این نباشد، مهدوی نیست. ولی زمینهاش به وجود آمده یا نه؟ زمینه اش فراهم شده است یا نه؟ مهم این است که یک موقع از آدمها چیزهایی میخواهند، نمیدانند چهجوری است. اصلاً خود فضای استضعاف، چرا آیه معروف حضرت این است که: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَه».
استضعاف، استکبار و مهدویت
فضای استضعاف یک دورن مایه عدالتخواهی دارد. کسیکه که به استضعاف کشیده شده باشد یک درون مایه عدالتخواهی در او موج میزند. منتهای مراتب یکی از کارهای استکبار این است که آن عدالت خواهی او را جهتش را منحرف بکند به سمت یک مفهوم دیگر. از داخل آن لیبرالیسم در میاید، سوسیالیسم در میاید. یعنی میبینید که ازفضای عدالتخواهی یک چیز دیگری در میاید.
این زمینه استضعافی که در عالم پیدا شده است، اتفاقا زمینه های مهدوی است این را بدانید. این مصداق «وَقَدۡ مَكَرُواْ مَكۡرَهُمۡ وَعِندَ ٱللَّهِ مَكۡرُهُمۡ وَإِن كَانَ مَكۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ». یعنی دشمن مکر میکند ولی مکرش در مکر خدا قرار میگیرد. یک موقع میگوید «وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ ٱللَّهُ»، یک موقع میگوید «وَقَدۡ مَكَرُواْ مَكۡرَهُمۡ وَعِندَ ٱللَّهِ مَكۡرُهُمۡ وَإِن كَانَ مَكۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ» یعنی مکرش در دل مکر خدا دارد انجام میشود اصلا. نه اینکه با خدا هم دندانی کند «وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ ٱللَّهُ»، نه مگرش در مکر خداست. ببینید اگر جهان بخواهد آماده ظهور شود، باید استضاف و استکبار در آن ایجاد شود. این کار را چه کسی میکند؟ خود مستکبر این کار را می کند. زمینه را فراهم میکند برای یک پیام عدالتخواهانه از طرف استضعاف. حالا اینجا جایی است که اتفاقاً ورود کنید استضاف را نشان بدهید. راه حلش را نشان دهید. چه کار کنید این پیام را بدهید. طرف بفهمد به استضعاف کشیده شده است. یعنی آدمها میفهمند. وقتی میفهمد اینقدر ثروت دست اوست، اینقدر دست کس دیگر، همین الان بفهمید آقا تمام پولهای شما را من برداشتهام، همینجا میگوید آقا! آقا! آقا همینجا قیام میکند دیگر. اگر سر من را نگذارید در سینی، خب همینجا قیام میکنید. نمیتوانید بپذیرید که اگر فکر کنید پولهای شما را در بالا کشیدهام و آنوقت این فضا برای ظهور اتفاقاً فضای آمادهتری است.
این فضا برای اقدامات بعدی به قول حاج قاسم که یک حرف خیلی خوبی است یک فرصتی که در تهدیدهاست، در خود فرصتها نیست. این حرف خیلی مهم است. واقعاً فرصتی که در تهدید است، در خود فرصت نیست. یعنی الان بهترین فرصت برای ایجاد کرسی آزاداندیشی است، بهترین فرصت برای گفتگو، بهترین فرصت برای عدالت، بهترین فرصت برای فشار به مسئولین، بهترین فرصت است. برای کشیدن مسئولین که جواب بدهند. آقا جواب بده بابت این انتخابی که کردی. بابت اینبابت کاری که داری میکنی. همه باید پاسخ بدهند. بهترین فرصت برای مردمی سازی است. می بینید وقتی میگویید حکمرانی مردمی. شما مادامی که حکومت، خودش را فعال مایشاء میداند، اصلاً حکمرانی مردمی شکل نمیگیرد. مردم وقتی میتوانند حکمرانی مردمی داشته باشند که مردم تشکل خیلی قویای داشته باشند که از آن طرف توپ را حکومت بخواهد رها بکند، از این طرف کسی را بگیرد.
الان خیلی وقتها این تشکلهای ضعیف مردمی اصلاً نمیتوانند وظایف اینچنینی را انجام دهند. الان وقت ایجاد تینکتنکها است. الان، وقت فشار آوردن است. وقت مشورت دادن است. وقت لابی کردن است. وقت همه اینها الان ایست، بهترین فرصت است. این فرصت را فقط خرج این نکنید که بیایید یک فتنه را جمع کنید مثلاً. این فرصت خرج این نشود. که البته من نمیگویم به اینها فکر نکنید. مثلاً جام جهانی واقعاً یکی از تهدید هایی است که الان ما را در شرف یک تهدید جدی این مدلی وجود هستیم که اتفاقاً دشمن نمیخواهد. دشمن هیچوقت از اتفاق دیروز شریف خوشحال نمی شود که یک گروه شناسنامه دار آمدند یک چیزی کردند، یک اعتراضی کردند، اعتراض کردند، یک سری استاد هم آمدند بینشان یک صحبت کردند. حالا پیامشان این بود که چه کار کنیم اینها را آزاد کنیم و فلان و اینها. اتفاقاً الان بسیار فرصت خوبی است. من بعد از ظهر میخواهم بروم در فضای رایزنی که استادها را دعوت کنیم بگویم باشد، آنها را هم بیاوریم، پروندههای آنها را بگذاریم و بگویم کفالت کن، به احترامشان، پشت چک این را امضا کن. آن موقع معلوم می شود.
فضای جام جهانی بله، اینها در هر فرض بردیو در هر فرض باختی، اینکه میگویم تحلیل نیست خبر است، میخواهند 150 هزار نفر را حداقل در خیابان بیاورند. خیابان بیاورند، چون مردم را میاورند در خیابان، باز دوباره شعارهای مرگ بر دیکتاتور و اینها (سر داده میشود)، از اینرو هم که حزب اللهی در این چیزها تحمل نمیکند، میزند با همدیگر درگیر میشود، خون و خونریزی. این تهدید دو هفته بعد ماست. خب این را داشته باشید که حالا باید فکر کرد. جدی جدی باید فکر کرد. متأسفانه گاگولها دادهاند دست وزارت ارشادحل این موضوع را. آقا وزارت ارشاد دماغ خودش را نمیتواند بگیرد. الان مثلاً یک مطلب به این مهمی را مثلاً میخواهد وزارت ارشاد جمع کند؟ باید از سطح (شهر) کرد ولی حواسمان به اقدامات بعدی هم باید باشد.
و اما من یک توضیح کوتاهی میتوانم بدهم. توضیح بلندتر را بگذارید یک موقعیت دیگری بدهم. توضیح کوتاهش این است که همیشه اینجوری است که تجمعات مردم یک سری لیدر دارد. تجمعات انقلابی ها هم همینجوری است. یعنی تجمعات مردم همیشه لیدر دارد و در انقلابیها از اول انقلاب، قبل از انقلاب، برای انقلاب هم همینجوری بوده است. تجمعات مردمی اینجوری شکل میگیرد. شما اگر توقع داشته باشید که لیدر نباشد، اصلاً یک اشتباه است. پس لیدر دارد. حالا ببینید اینها هم در لیدرهایشان شما ببینید این است که حتماً بگویید تحریک خارجی شده است، این هم حرف دقیقی نیست. یعنی حرف کاملی نیست. درست است آن خارجی هم روی این سوار میشود و میخواهد اتفاقاً جهت دهی کند، ولی این حرف کامل نیست که بگوییم هر اعتراضی اینجوری است. این ادعا، این فکر باعث میشود هیچوقت اعتراض را نبینیم، نشنویم. کما اینکه اصلاً شما بیاورید در اعتراض در سطح مدرسه. در مدرسه یک کسی هست، کسانی هستند که نسبت به تصمیمات مدرسه معترض هستند. خوب اگر همه آنها را یک برچسب بزنیم که اینها کسانی هستند که با مدرسه مخالفند و اینها کسانیهستند که خلاصه برانداز هستند. مثلاً اگر این حرف را بزنیم، اساساً طرف مقابل را نمیتوانیم درست بفهمیم.حتی اگر در جاهایی اینجوری باشد، مصلحت اقتضا میکند که شما این را نگویید. ببریدش در یک فضای منطقیتری. بیشتر جریانات به لحاظ اقتصادی، به لحاظ جو و اینها همینجوری است.
واقعاً ببینید یک موقعیت لیوان خالی است، یک موقعیت لیوان نصفه است، یک موقعیت لیوان پُر است، یک موقع لیوان لبریز است. روی لیوان لبریز اینجوری است که یک قطره بریزید، یکهویی میریزد لیوان. خب اینجوری نیست که حالا من که یک قطره ریختم. آن موقعی که یک سری از را میگفتیم که آقا این گشت ارشاد یکی از مزخرفترین کارهایی است که به جهت فنی میشود در یک کشور کرد. و من در محرم همین پارسال گفتم بالاخره این گشت ارشاد کار دست ما میدهد. یک عده فکر کردند که نه، ما حزب اللهیگریمان اینجوری است. نه اینکه بحث های مفهومی هم نمیکنیم، روی میز نظام حرفهای خوب وجود ندارد. من به جد عرض میکنم. بعضیها فکر میکنند الان مثلاً ده تا حرف شیک و مشتی وجود دارد، باید روی اینها یک چیزهایی انتخاب کرد. اینجوری نیست. من یک موقع به آقای قالیباف گفتم، گفتم آقای قالیباف، عاقله نظام کجاست؟ کجای نظام است الان؟ چه جواب داده باشد، خوب است؟ گفت اگر تو هم فهمیدی، من هم فهمیدم. بابا عاقلهای الان نیست. یعنی خیلی بر اساس عقل و تدبیر و مثلاً اینها (نیست.) این نقص ما آخوندهاست که نمیگذاریم جلوی میز نظام که بگوییم آقا (این است).بعد فکر میکنیم وقتی من میگویم که گشت ارشاد، این کار خیلی احمقانه است اصلاً یعنی به تمام مبانی دینی نمیخورد، خب اینها فکر میکند تو وادادهای، تو با فلان مخالفی، تو رفتی چهار تا سفر اروپا، روشنفکر شدی و متهم میشویم به این چیزها.
لذا من میخواهم عرض کنم که این مباحثه، مباحثه خیلی خوبی است. منتها این بحث هم بحث حجاب اصلاً نبود اصلاً. اینها یک چیزهای لبریزی است که دارد در کشور اتفاق میافتد و بعداً مثلاً الان همه دنبال این هستند که احمدینژاد کو؟ ما وقتی هی داد میزنیم آقا این عنصر را حذف نکن از نظام، این خاصیت دارد، این یک چیزی است. وقتی حذف میکنی، یک جایی احتیاج پیدا میکنی که نداری. فکر میکنی اگر این را حذفش کنی و آن را داغانش کنی، آن را لهش کنی، دیگر الان خیلی خوب شد. الان به همه چیز، به همه اهداف از پیش تعیین شده ما رسیدیم. حالا باشد تا اینها را یک مقدار فضا فکر میکنم فضای مساعدی است که انشاءالله بشود در این بحثها صحبت میکنیم بعده ها.