فایل صوتی:

فایل متنی:

متن سخنرانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

شب سوم

پاسخ به یک سوال

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. یک چند نفری سؤال کردن، من این سؤال را پاسخ بدهم، خیلی کوتاه، راجع به حفظ قرآن. حالا معمولاً این برنامه قرآنی محفلمان پخش می‌شود، (بعضیها) ذوق حفظ می‌گیرند، کار خوبی هم هست. یک تأکیدی حضرت آقا می‌کنند روی بحث حفظ موضوعی. یک دو سه دقیقه این را یک توضیحی بدهم. ببینید، حفظ ترتیبی واقعاً کار سختی است و انس با قرآن، به‌خصوص در سنین یک مقداری بالاتر، مثلاً از بیست و پنج به بعد، انس با قرآن به صورت حفظ‌های ترتیبی بسیار کار سختی است. مشاغل ذهنی و این‌ها اجازه‌ی این کار را به خیلی‌ها نمی‌دهد. شروعش با چیست؟ شروعش با حفظ موضوعی است. حفظ موضوعی چون نقطه‌زن هم هست. یعنی شما دقیقاً آن چیزی که حفظ می‌کنید، آن آیه یا دسته آیه‌ای که حفظ می‌کنید، مربوط به یک موضوع در ذهن‌تان است. مثلاً انفاق، مثلاً فرض کنید توحید، مثلاً نمی‌دانم، رسالت، نبوت، تحولات اجتماعی یا هر چه. هر چه از این مقوله، منافقین.

در این‌ها یک سری روایت، یک سری آیات «امّ الباب» از این‌ها آدم به صورت موضوعی حفظ بکند، در چند مرحله، بستگی به این دارد که در حقیقت چقدر با قرآن آشناست. ما در صدد هستیم که در برنامه‌ی محفل، اپلیکیشنی درست کنیم که این کار را با شما انجام دهد. یک سی آیه، یک صد آیه، یک دویست آیه، یک سیصد آیه. در حقیقت اگر این مقدار را شما از آیات قرآن حفظ کنید و بعد بتوانید با آن اپلیکیشن جواب بدهید، یعنی پروسه رفت و برگشت بکنید با آن که معلوم بشود حفظید و آن عملاً از شما این امتحان را، اپلیکیشن بگیرد، بعد دیگر ذوق‌تان می‌گیرد که حالا من بنشینم مثلاً سوره جمعه را حفظ کنم، یک حفظ سوره ای، سوره یس را حفظ کنم. وگرنه قبل از آن، یکهو «بسم الله الرحمن الرحیم»، از اول بقره، ترتیبی حفظ کردن، معمولاً آدم‌ها می‌گذارند کنار. بعدش هم می‌بینید همه ناامید می‌شوند از این کار. با هم آشنا نمیشود با قرآن. آشنایی با قرآن این است که یک انس نسبت به کلیات مفاهیم قرآن انجام بشود. لذا سی،صد، دویست، سیصد.

این یک وعده‌ی ما به شما، سر خرمن، ان‌شاءالله. به کانال خود بنده هم مراجعه بکنید، من این آیات را می‌گذارم. خودم با سلیقه‌ی خودم این آیات را جدا می‌کنم و می‌گذارم تو کانال برای اینکه کسانی که می‌خواهند حفظ موضوعی بکنند، بتوانند حفظ بکنند که خیلی کار لازمی است. این آیات تو ذهن همین‌جوری جولان پیدا بکند، به هر چهت انس است. انس با قرآن انس با مفاهیم می‌آورد. یک صلوات محمدی.

جهاد تبیین، وظیفه ای همگانی

خب، ما در این شب‌ها،. یک بحثی داشتیم، می‌گفتیم راجع به این آیه که یکی از آیات مهم است و از همین آیات سه ستاره است. صد و نود و نه اعراف، بسم الله الرحمن الرحیم. «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ». «خُذِ الْعَفْوَ» را گفتیم «أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ» هم می‌گوییم «وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ» داشتیم توضیح می‌دادیم. ما امر به معروف تا حالا شنیده بودیم، امر به عرف نشنیده بودیم. این امر به عرف چیست؟ شما باید معروف بکنید عرف. این مهم است و این همین‌جاست که اسمش می‌شود جهاد تبیین. جهاد تبیین در درجه اول وظیفه امامان جامعه است و بعد امامان میانی تا برسد به امثال من و شما که توده‌ی مردم است. توده‌ی مردم وظیفه دارند همه که به اندازه‌ی اینی که می‌دانند بگویند. توده‌ی مردم چه وظیفه‌ای دارند؟ ببینید اگر ما مبانی را نگوییم، مبانی قرآن را که جهاد تبیین، جهاد کبیری است که قرآن می‌گوید «وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادࣰا كَبِيرࣰا»، «بِهِ» هم به آن برمی‌گردد به قرآن. یعنی به وسیله‌ی قرآن جهاد کبیر بکنید.

یعنی چه کار بکنید؟ یعنی تبیین بکنید. یعنی قرآن و معارف قرآن را تبیین بکنید، این می‌شود جهاد با قرآن. یعنی به وسیله قرآن شما جهاد بکنید، جهاد تبیین. و اگر نکنیداین آیه سوره آل عمران را بیاورید. و این وظیفه را به عنوان یک وظیفه همگانی عرض می‌کنم. و بعد به صفحه هفتاد و پنج بیاورید. و آیه‌ی 187 سوره مبارکه‌ی آل عمران «بسم الله الرحمن الرحیم* وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ لَتُبَيِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَكۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنࣰا قَلِيلࣰاۖ فَبِئۡسَ مَا يَشۡتَرُونَ». خدا یک میثاقی گرفته از «الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ»،هر کسی که به او کتاب داده شده است، این‌جا مفسرین بحث کرده‌اند که «الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ» فقط یهودی‌ها و نصارا نیستند، هر کسی که به او کتاب داده شده. ما هم هستیم. به ما هم کتاب داده شده است دیگر. این کسانی که به آن‌ها کتاب داده شده، خدا میثاق گرفته است. یک میثاق فطری الهی از همه‌ی ما گرفته است که «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ» شما وظیفه تبیین دارید. باید تبیین بکنید این را. هر کس به هر اندازه‌ای که می‌فهمد. طبیعتاً هر کسی بیشتر می‌فهمد، بیشتر وظیفه‌اش است. هر کسی بیشتر می‌فهمد، بیشتر وظیفه اش است. نه اینکه بگوید:«وَلَا تَكْتُمُونَهُ». شما نمی‌توانید کتمان بکنید. یکی از بدترین گناه‌ها، گناه کتمان کردن است. آن کسی که وعده‌های الهی را دیده است،آن‌هایی که تو جنگ بودند، دیدند. می‌بینید در یک جماعت یک حرفی زده می‌شود، این‌ها هم هیچی نمی‌گویند. بابا آقا جان، شما که بودی، دیدی. شما که نوجوان دیگر نیستید که.

شما آنچه در جبهه دیدی، بگو. آنچه که تو تاریخ خوانده‌ای، بگو. آنچه که تو قرآن هست، بگو. بعضی‌ها فکر می‌کنند ما که چیزی نگفتیم. گاهی اوقات گناه چیزی نگفتن است. این یک میثاق است که «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ» است. آن موقع اگر کتمان بکنیم، می‌شود «فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ» عملاً داری چه کار می‌کنی؟ پرت می‌کنی پشت سر آن حقیقتی که باید امام باشد و پیشوا باشد و راهنما باشد و تابلوی راهنمایی باشد که جلوی چشم باید باشد، آنقدر جلوی چشم باشد، همه دیگر ببینند،این حقیقت را دارد می‌اندازد پشت. لذا یکی از بدترین کارهای این عالم، گناه کتمان کردن است. آیه‌ی صد و پنجاه و نه، صد و شصت سوره مبارکه بقره را بیاورید، میشود صفحه بیست و چهار. من عمد دارم این‌جوری شما را میپلکانم در قرآن. به خاطر اینکه قرآن باید دم دستتان باشد، هی ببینید قرآن را. این کار را حتماً بکنید. «إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَيَّنَّـٰهُ لِلنَّاسِ فِي ٱلۡكِتَٰبِۙ أُوْلَـٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّـٰعِنُونَ». کسانی که کتمان می‌کنند «مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ»  آن چیزی که ما از بیّنات گفتیم… ، نه اینکه می‌آید خلاف می‌گوید، نه، نمی‌گوید و  یا پنهان‌کاری می‌کند. «مِنۢ بَعۡدِ مَا بَيَّنَّـٰهُ لِلنَّاسِ فِي ٱلۡكِتَٰبِ» بعد از اینکه ما گفتیم، لعنت هر لعنت‌کننده‌ای گیر می‌افتد. می‌گویدخب، من که چیزی نگفتم. خب، مشکل همین است که چیزی نگفتی. الآن مشکل همین‌جاست که چیزی نمی‌گویی یا کتمان می‌کنی. بعضی وقت‌ها حرف نزدن، خودش حرف زدن است. وقتی شما حرف نمی‌زنی، یعنی مطلبی اتفاق نیفتاده است. حرف نزدن در این معارف بزرگ الهی.

الآن چرا خیلی‌ها دلشان غنج می‌رود برای این نامه‌ی احتمالی که ترامپ می‌خواهد بنویسد راجع به بحث مذاکره با آمریکا؟ چرا این‌جوری شده است؟ چرا ملتی که تاریخ صد ساله‌ی قبل خودش را اگر ببیند، می‌بیند همیشه با این کار بی‌نتیجه بوده است. قرآن هم می‌گوید «لَا يَرۡقُبُونَ فِي مُؤۡمِنٍ إِلࣰّا وَلَا ذِمَّةࣰ» هیچ‌وقت این‌ها پای قرارداد با شما نمی ایستند. اصلاً در متن قرارداد می‌نویسند که ما نمی ایستیم. خیلی چیز عجیبی است. در متن قرارداد می‌نویسند ما می‌توانیم یک‌طرفه خارج بشویم. چرا مردم هنوز در دلشان غنج می‌رود؟ یک عده‌ای لااقل؟ به خاطر اینکه امثال بنده تبیین نمی‌کنند. هنوز دارند مشکلات صدر اسلام را حل می‌کنند. بابا بیا همین را تبیین بکن، نشان بده در تاریخ خودمان. این که در خود آیات قرآن می‌گوید که این‌ها قرارداد حالی‌شان نیست. وگرنه قرآن وقتی که می‌گوید «فقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» با امامان کفر بجنگید، نمی‌گوید چون ایمان ندارند. آدم با کسیکه نمی‌جنگد. می‌گوید «إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ» یعنی قرارداد ندارند، قراری با شما ندارند. هر چه هم قرار بگذارند، عمل نمی‌کنند «لَا يَرۡقُبُونَ فِي مُؤۡمِنٍ إِلࣰّا وَلَا ذِمَّةࣰ». اصلا این‌ها دنبال عهد و قرارداد نیستند. عهد و قرارداد برای این‌ها یک تاکتیک محسوب می‌شود برای اینکه فیتیله‌ی یک چیزی را بکشند پایین. تاکتیک است.

برای همین امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرمایند که «الحذَرَ كُلَّ الحَذَرِ مِن عَدُوِّكَ بَعدَ صُلحِهِ» مواظب دشمن پس از صلح باش. «فإنَّ العَدُوَّ ربّما قارَبَ لِيَتَغَفَّلَ» نزدیک می‌شود که غافلگیر بکند. بعد می‌گویند «واتَّهِمْ في ذلكَ حُسنَ الظَّنِّ» حسن ظن را متهم کن اینجا، یعنی خوش‌خیال نباش. او اگر نزدیک می‌شود، نزدیک می‌شود که یک خنجری به او فرو بکند. نه همه، امام کفر. چونکه «إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ» أَيْمَانَ حالی‌شان نیست. کسی که تاریخ صد ساله‌ی خودمان را بداند، کسی که تبیین آیات قرآن برایش شده باشد، برایش واضح است. چرا الآن این‌جوری شده است؟ چرا آقا متجاوز از دویست بار در این دو سال گفته‌اند جهاد تبیین؟ واجب فوری، قطعی، یعنی با عناوین مختلف. یعنی چه؟ یعنی آقا باید آدم‌های شاخص، کانال‌دار، سلبریتی‌ها، مردم، توده ها به جهاد تبیین بیفتند. جهاد تببین مبانی. این‌ها را بگویند. مبانی را بگویند، نگویند، آن موقع ببینید حالا آمد توبه بکند «أُوْلَـٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّـٰعِنُونَ» لعنت هر لعنت‌کننده‌ای بر این‌ها می‌رسد. چون این‌ها فردای روزگار اگر اتفاقی برای کشور بیفتد، به خاطر همین نفهمی‌ها و جهالت‌ها اتفاقی می‌افتد که مشکل هم نه ظریف است، نه کلفت است. اصلاً مشکل مال این‌ها نیست. ببینید وقتی که ما مبانی نمی‌دانیم، فکر می‌کنیم که مشکل این‌هایند. نه، اگر مثلاً ترامپ نباشد یا کسی دیگر باشد، آن جواب می‌دهد. نه، مشکل یک مبناست. و البته این مشکل نه مشکل ظریف نیست، مشکل کلفت هم نیست. مشکل هیچ‌کدامشان نیست. یعنی فرقی ندارد به جای او هم کسی دیگر را بگذاری که بگویی برو این را از آب در بیاور، همین می‌شود، با یک ذره ویرایش. مشکل از این طرف است دیگر.

اراده مردم، تعیین کننده عمل مسئولین

ببینید، این را هم بدانید، خیلی وقت‌ها اگر با مجموعه‌ی مسئولین و این‌ها بگردید، (میبینید که) اراده‌ی مسئولین یک برآیندی است از اراده‌ی مردم. مردم اگر چیزی را بخواهند. شما خودتان نمی‌دانید با این راهپیمایی‌ها چه کار دارید می‌کنید. یک راهپیمایی می‌روید، یکهو فیتیله‌ی همه چیز قفل میشود. یعنی هی می‌گفتند مردم اینجوری، مردم آنجوری، مردم می‌آیند بیرون. ولی خب، فعلاً فیتیله را بکشید پایین. پس ببینید ما حتی تأثیرگذاری بر مسئولین، مردم با همین کارها و انرژی‌های خودشان می‌توانند این کار را بکنند. می‌توانند مسئولین را به سمتی هدایت بکنند. این کار را می‌توانند بکنند. فکر نکنید مسئولین «فعّال ما یشاء» هستند، اصلاً این‌جوری نیست. مسئولین «فعّال ما یشاء» نیستند که هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند. نخیر، مردم و اراده‌ی مردم و نظرسنجی‌هایی که می‌کنند از مردم  کاملاً (تاثیر گذار است). یکهو راهپیمایی، یکهو تشییع سید (نصرالله) می‌شود و همه تمام آن تحلیل‌ها فرو می‌ریزد. به این‌ها دقت کنید. این است که قرآن می‌گوید «وَلَا يَطَـُٔونَ مَوۡطِئࣰا يَغِيظُ ٱلۡكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنۡ عَدُوࣲّ نَّيۡلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِۦ عَمَلࣱ صَٰلِحٌۚ» این قدم زدن عمل صالحی است که شخص دارد (انجام میدهد.). یعنی می‌رود توی خیابان، دارد قدم می‌زند، ولی یکهو می‌بینید معادلات را با همین قدم زدن خودش دارد توی کشور عوض می‌کند. بعد اگر بخواهد توبه بکند، این توبه‌اش خیلی سخت است دیگر. «إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَـٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَيۡهِمۡ» نمی‌شود برود توبه کند، باید بیاید گندی که زده، تبیینی که نکرده، باید بیاید تبیین بکند. آن‌جایی که این کار را نکرده، باید جبران بکند. این‌جوری نیست که بسم الله الرحمن الرحیم، توبه. نخیر، شما گناهت گناه کتمان بود. توبه (بی تبیین نمی شو). باید تبیین کند.

حلقه میانی، پیش برنده اهداف ولی

حالا این که عرض کردیم، می‌خواستم این نکته را خدمتتان بگویم که ما وجود حلقه‌های میانی در عرف‌سازی، این بحث مهمی است. چون ممکن است این جلسه، جلسه‌ی آخرمان باشد، آیه‌ی ۲۹ سوره مبارکه فتح را داشتیم می‌خواندیم، صفحه 515. عرض کردیم این آدم شاخصها، مؤمنها، آدم پاکارها، ولاییها، حلقه‌های میانی، ربیون ربانیون، هر چه اسمش را بگذارید، این آدم‌ها هستند که کار راه‌ انداز امثال پیغمبران‌اند. من این را عرض کردم راجع به یوشع بن نون. یادتان هست یک بار، می‌دانید که آن‌جا وقتی که اصحاب موسی گفتند: «إِنَّا لَمُدْرَكُونَ» ما گیر افتادیم، امثال یوشع بن نون و این‌ها، کار را درآوردند از آب. جوری که گفتمان را توانستند برگردانند. همین یوشع بن نون این‌ها، در ماجرای رفتن به سمت ارض مقدس، با اینکه قرآن می‌گوید گفتند ولی نتوانستند کار را در بیاورند. یعنی گاهی اوقات در یک شرایطی کار درمی‌آید از آب، گاهی اوقات کار درنمی‌آید از آب. مالک اشتر هست و ماجرای صفین این‌جوری می‌شود. یعنی عده‌ی بیشتری لازم دارد. این‌جوری نیست که بگویند آقا آن پنج نفر بروند تبیین کنند. نخیر، این‌جوری نیست. این پنج هزار نفر لازم دارد.

باید بشود گفتمان را عوض کرد وگرنه همان‌جا کنار رود «قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَكُونَ» اصحاب موسی گفتند گیر افتادیم، ما را  خلاصه خرمان کردی تا همین‌جایش آوردی. امثال یوشع بن نون و کالب و یوحنا واینها همان‌جا شروع کردند گفتمان را عوض کردن، ماجرا عوض شد. همین این‌ها مجدداً خواستند گفتمان را عوض کنند، نتوانستند. بعد از اینکه می‌خواستم بروم به ارض مقدس. برای همین عرض کنم، آقا این نکته را در ذهن‌تان داشته باشید. پیغمبری که جزو مرسلین است، ما پیغمبر داریم تا پیغمبر. لوط جزو مرسلین است. یعنی جزو پیغمبران سطح بالاست. نبی نیست. رسول است. فقط نبی نیست، رسول است. به عنوان ناموفق‌ترین مثلاً شاید پیغمبر خدا که عملاً کسی را نتوانست هدایت کند، خودش گفت: «قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَىٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ». ای کاش من آدم داشتم. من یک آدمی داشتم که به آن پناهنده می‌شدم که کارهای من را او از آب درآورد. اگر این آدم‌ها نباشند، کار درنمی‌آید از آب. هی همه آن موقع می‌گویند آقا ولی دارد چه کار می‌کند؟ آقا دارد چه‌جوری تصمیم می‌گیرد؟ این را هم بدانید، قد و قامت ولی، ضریبی از قد و قامت حلقه‌های میانی است. این حرف بسیار مهمی است. یک بار سر خرمن برایتان توضیح می‌دهم. نامه‌ دارد امیرالمؤمنین به مالک، به عنوان ولایت مصر، نامه دارد به محمد بن ابی‌بکر به عنوان ولایت مصر، نامه دارد به ابن عباس. این نامه‌ها را ببینید. به اندازه قد و قامت طرف نگاه میکنند به او بار میزنند. قد و قواره مالک است، طبیعی هم هست دیگر، مالک را به او اینطور بار میزنند، محمد بن ابی که خیلی آدم بزرگواری است، اینطور بار میزنند. ابن عباس که ابن عباس هم فامیل است هم سوگولی است برای حضرت. یک جا مجبوندبه او می‌گویند «لا أبَا لِغَیرِک» ای بی پدر، من فکر می‌کردم تو فامیل مایی و حواست هست «حَدَرْتَ إِلَى أَهْلِكَ تُرَاثَكَ مِنْ أَبِيكَ وَ أُمِّكَ» چنان پریدی روی بیت المال که انگار ارث پدرت بوده است.

ببینید علی چقدر گاهی اوقات تنها می‌شود. این آدم را باید بفرستد برای مذاکرات. که می‌گوید نمی‌گویم ها، ابوموسی اشعری همین بود که شما دارید انتخاب می‌کنید، می‌فرستید برای مذاکرات حکمیت. من نمیفرستم. به من بگویید، می‌گویم ابن عباس. من که کلش را قبول ندارم. حالا که پایتان را گذاشته‌اید روی خرخره ما که بفرمایید مذاکرات، من می‌گویم ابن عباس. شما می‌گویید عبدالله بن قیس همان ابوموسی اشعری. «و لقد اعدتّم بعبدالله ابن قیس بالامس» (؟ 28:38) شما دیروزعبدالله بن قیس را انتخاب کرده‌اید بعدا کسی دبه نکند. این همان کسی بود که گفت شمشیرها را بگذارید زمین، ما سلاح زمین گذاشتیم. این را دارید می‌فرستید، بعداً کسی دبه نکند. می‌خواهم به شما بگویم ضریب امام به ضریب همین ضریب حلقه های میانیس است که چقدر پرواز می‌کند. حاج قاسم دارد یک قدری پرواز می‌کند، ندارد، اینقدر دیگر پرواز می‌کند. آقا، این‌ها خیلی چیزهای طبیعی است. کسی که مدیریت کرده باشد یک جا را، می‌فهمد که مدیر به اندازه معاونینش پرواز می‌کند. خودش این‌جوری تک‌پری نمی‌کند. تک نمیپرد، او هم دارد نگاه می‌کند به همین قد و قامت آدم‌هایی که با او می‌خواهند (بپرند).

(؟39:30)  همینجور بی پال و پر دارم میپرم، خب، شما هم نمی‌آیید با من. خب، من علی که بلدم بپرم، از قاف تا قاف می‌پرم. کسی با من نمیتواند بپرد، شماها نمی‌توانید با من حرکت کنید. ببینید اینها از آن دردگدازیهایی است که آن موقع کسی متهم می‌شود؟ همان علی متهم می‌شود. شما خطبه‌ی صد و بیست و یکم نهج‌البلاغه را یک موقع ببینید. آمدند به امیرالمؤمنین می‌گویند تو که با حکمیت مخالف بودی، خب، چرا قبول کردی؟ حضرت دارند دست روی دست می‌دهد، پشت دستش و می‌گوید آن روزی که من مخالف بودم، تو کجا بودی؟ شما پایتان را گذاشتید روی خرخره ما برای حکمیت. بعد همین شما دارید می‌گویید برای چه حکمیت را قبول کردی؟ این‌جوری می‌شود؟ بعد متهم می‌شود چه کسی؟ آن ولی متهم می‌شود در صورتی که متهم است؟ حلقه‌ی میانی متهم است. حلقه‌ی میانی متهم است. آنی که باید تبیین کند، متهم است. آنی که باید کار بکند، متهم است. آن موقع می‌بینید که ولی متهم می‌شود. بعدش هم می‌گویند تو حکومت‌داری بلد نیستی. به علی می‌گفتند تو آدم خوبی هستی، ولی حکومت‌داری بلد نیستی. «للّه أبوهم» بابا، پدر بیامرز «ما بلغت العشرين» من بیست سالم نبود، تو این جنگ‌ها بودم. «و ها أنا ذا قد ذرّفت على السّتّين» از شصت گذشته ام الان. یعنی چه بلد نیستی؟ «و لكن لا رأي لمن لا يطاع» چه رایی ببرای کسی که اطاعت نمیکند؟ این‌ها را باید به عنوان عبرت در تاریخ (یاد گرفت).

ویژگی افراد پای کار ولی

حالا این‌ها ویژگی‌شان چیست؟ من عرض کردم. ویژگی این‌جور آدم‌ها، اولاً فالوده خوردن با خداست هر شب. اهل سجده، اهل بکاء، اهل گریه، اهل قرآن. این‌ها کسانی رمبو و جیمز باند نیستند، هالیوودی نیستند که یک تیربار را یک‌دستی بگیرند دستشان. من خدمت این آقایان لبنانی که رسیده بودند، می‌گفتند آقا سید هاشم صفی‌الدین، این‌ها، سال‌های آخر خیلی بدنه‌ی حزب‌الله را دعوت می‌کردند به کارهای معنوی. خیلی مهم بود. هی مهم‌تر شده بود برایشان که آقا کسی فارغ از معنویات نمی‌تواند بایستد پای کار. پس از اینکه «ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ»، آن موقع است که به پشتوانه‌ی شبش، یک روز طوفانی این‌جوری دارد که «وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡـَٔهُۥ فَـَٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ» به پشتوانه شب در روز چگونه اند؟ «كَزَرۡعٍ» این‌ها مثل کشته‌هایی می‌مانند که «أَخۡرَجَ شَطۡـَٔهُۥ» این‌ها جوانه های خودشان را اخراج میکنند، بعد «فَـَٔازَرَهُۥ» کمک میکنند «فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ». عزیزان، ما خیلی وقتها در کار کردن می‌بینید که آدم‌های کم‌صبر و کم‌حوصله‌ای هستیم. به طرف می‌گوییم رزومه‌ات را بیاور. رزومه‌اش را، دو، سه صفحه رزومه هست، می‌گویم برو بابا، دو، سه صفحه رزومه؟ معلوم است تو اهل کار نیستی. یعنی  از این کار ول کردی رفتی آنجا، از این‌جا رها کردی رفتی آنجا. بابا یک کاری را بگیر، بیا بالا.

رزومه باید دو خط، سه خط باشد، بیشتر رزومه آدم نباشد. من این کار را کردم، این‌جا را راه انداختم وفلان. اگر تو ده کار کرده‌ای، صد تا کار کرده‌ای، معلوم است آدم کارکن نیستی که اینقدر رزومه داری. رزومه یعنی اینکه شما یک کاری بکنی، درخت جوانه بزند، بیاید بالا، محکمش کنی، بیاید بالا، اینقدر بیاید بالا که «يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ» این آدم‌های این کاره بگویند بابا تو دیگر کی هستی؟خیلی از ما یک دشت را سوراخ سوراخ می‌کنیم، به آب نمی‌رسیم.یک خورده می‌کنیم، ول می‌کنیم. بعد می‌رویم یک جای دیگر. نمی‌رسیم به آب، می‌رویم یک جای دیگر را می‌گیریم. بابا یک جایی را بگیر، بکن قشنگ فرو برو توش. یک کار فرهنگی بکن. ده سال، بیست سال خون دل بخور بابت کار فرهنگی. بمان. کار در بیاور. آدم تربیت کن. این کار است. این آدم‌ها به درد می‌خورند که چشم امید ولی می‌شود که این را با این می‌شود درآورد. با تشکیلات این‌ها می‌شود درآورد. این‌ها آدم‌هایی هستند که می‌شوند «وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ»، «رزقنا الله و ایاکم».

مفهوم عبارت قرآنی «وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ»

پس این بحث عرف و این‌ها را ما کشاندیم به چه؟ به گروهی که این کار را انجام می‌دهد. برای اینکه در این دقایق پایانی هم آن را تکمیل کنیم و «وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ». از جاهلان هم اعراض بکن.  «روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد.» هی درگیر می‌شود با آن. چه به من گفت؟ باید جواب او را بدهم؟ باید آ« را  یک توییت بزنم، حالش را بگیرم. بابا ول کن دیگر. «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمࣰا» یک چیزی گفت دیگر. یک دو تا نفس عمیق بکش. یک دو روزی به خودت فرصت بده، بعداً بگو دو روز دیگر من جوابش را می‌دهم. یک عبارتی دارد امیرالمؤمنین خیلی جالب است «خادع نفسك». خودت را فریب بده. چه‌جوری؟ چه‌جوری می‌گویی که آقا یک شب، هزار شب نمی‌شود؟ بعد در عروسی هر غلطی می‌کنند با یک شب، هزار شب نمی‌شود. حال شما هم همین‌جوری بگو به شیطان بگو، به نفس خودت هم بگو حالا نمی‌خواهم که هرشب نماز شب بخوانم. حالا یک شبی است دیگر. شیطان هم میگوید باشد اگر یک شب است کاری باهات ندارم. بگو یک سجده میخواهم بکنم، حالا نمیخواهم سجاد بشوم که «خادع نفسك». یک چیزی بگو حالا فعلاً این را جواب نمی‌دهم. آقا این توییت‌ها، این فورواردها، اینی که داریم «لا تفورواردوا » یعنی فوروارد نکنید. آنقدر فوروارد نکنید این‌ور، آن‌ور. این‌ها به خدا گریبان انسان را می‌گیرد. می‌گویند خب، راست است؟ اگر دروغ بود که اصلاً فاجعه بود این کاری که می‌کنی.

سوره مبارکه نور را بیاورید. این یکی از مدیریتهای خبر است. سوره مبارکه نور صفحه سیصد و پنجاه و یک. یک موقع در زمان پیغمبر از خواب بلند شدند، موبایلها را برداشتند. دیدند که اوه، چه تصاویر و چه عکس‌هایی از خانه پیغمبر خلاصه در شبکه‌ها هست. دیگر همه هی دارند به همدیگر فوروارد می‌کنند. این به آن می‌گوید فلان. قرآن می‌گوید همان بالای صفحه را نگاه کنید، آیه 11. می‌گوید «إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡكِ عُصۡبَةࣱ مِّنكُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرࣰّا لَّكُمۖ بَلۡ هُوَ خَيۡرࣱلَّكُمۡ». اولاً این کور بودن را می‌بینی؟ این کسانی که ماجرای افک را راه انداختند که این کار را بکنند، اولاً یک گروهی از خودتان هستند هماهنگند. یعنی این‌جوری نبوده که یکهو شما شب می‌خوابید، صبح بلند می‌شوید، می‌بینید یک خبری ترند شده است. این‌ها را بدانید. این‌ها اهل فن رسانه می‌دانند این‌ها را. یکهو می‌گویند آقا فرش کن. یکهو میبینی در تلگرام، ایتا، بله، فلان و این‌ها یک خبری را فرش میکنند. اصلاً اصطلاحش هم همین است، می‌گویند فرش کن. یعنی یکهو می‌بینی که همه جا دارند خبر می‌دهند. این دارد پول خرج می‌شود بابت آن. این را بدانید. خبر آنقدر خودش پخش نمی‌شود.

حالا یک سری مؤمنین بیچاره این وسط چه کار می‌کنند؟ این خبرها را دارند پخش می‌کنند. آن‌ها هم ذوق کرده‌اند. ا؟ نه بابا! خبر پخش میشود. این آیه‌ی دوازده را ببینید. اولاً می‌گوید چیز بدی هم نشد. بد هم نشد. با اینکه حرکت بدی زدند. با اینکه حرکت اینجوری زدند، ولی بد هم نشد. بالاخره دست منافقین را رو میشود. این تکه‌اش را نگاه کنید. «لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَيۡرࣰا وَقَالُواْ هَٰذَآ إِفۡكࣱ مُّبِينࣱ». چرا گمان خیر به همدیگر نکردید؟ بعد بگویید این تهمت است. در درجه اول چرا این کار را نکردید؟ آیه 15: «إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِكُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِكُم مَّا لَيۡسَ لَكُم بِهِۦ عِلۡمࣱ» این‌ها را با تاکسی نیوز و خبرگزاریهایی که در تاکسیها هست، برداشتید این گفتمان را بردید پخش کردید. «وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَيِّنࣰا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمࣱ» فکر کردید که این یک چیز ساده‌ای است؟ پیش خدا این کار بسیار بزرگی است. بابا، ما آدم داریم، خودش را کشته است بابت این.  بابت اینکه یک شایعه‌ای از او پخش شده است و بالاخره ظرفیت آدم متفاوت است. بعد الآن با فتوشاپ و هوش مصنوعی  با اینها هم که، با defectها (؟ 40:20) کلاً یک کارهایی می‌کنند. یک سخنرانی انگلیسی از من درآورده بودند رفقا خیلی جالب بود. خودم دارم انگلیسی صحبت می‌کنم. خب، بعد با تصویر خودم، کاملاً انگلیسی صحبت می‌کنم. بعد من این را دادم به بچه‌های رفقایم که تو آمریکا گفتند: “خیلی  nativeاست. خیلی خوب صحبت کردی. خب، یعنی من اصلاً چنین صحبتی نکرده بودم. ببینید چه عالمی است الآن. بعد آن طرف می‌آید همین‌ها را پخش می‌کند و می‌دهد و فلان و این‌ها. بعد می‌بینید جامعه متأثر می‌شود، اوضاع به هم می‌ریزد «وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَيِّنࣰا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمࣱ». شما فکر می‌کنید آبروی مؤمنین را این‌جوری می‌شود با آن بازی کرد؟  آقا، مطلقاً چیزی را فوروارد نکنید، مگر خبرهای معمولی که هست و نمی‌دانم برف می‌آید، باران می‌آید و از این چیزها. یا چیزی که معلوم است یک اتفاقی در عالم هست. اگر بخواهید بروید تو این فاز که مؤمنین را هی ازشان خبر منتشر کنید، اصلاً یک اخلاق بدی ایجاد می‌شود.

امام در یکی از چهل حدیث این را می‌گویند که حلال‌هایی را نباید انجام بدهیم چون ما را در معرض حرام قرار می‌دهند. یک سری حلال هست، آدم انجام بدهد، زیاد هم انجام بدهد، حلال خدا، حتی طیبات است. آیه داریم، خیلی جالب است. «وَيَوۡمَ يُعۡرَضُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَلَى ٱلنَّارِ أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا». آن روز جهنم به تو می‌گوید آقا شما دیگر طیبات را هم دیگر درآوردید. یعنی چقدر طیبات دیگر؟ طیبات هم یک حدی دارد. می‌آید می‌گوید فلان کار مثلاً اشکال شرعی دارد؟ می‌گویم نه، اشکال شرعی ندارد، ولی تو که زن داری دیگر. خب، بعد از این طرف و آن طرف، بابا دیگر ته دیگش را درنیاور دیگر. ته دیگ طیبات را درنیاور. طیبات هم یک حدی دارد و خیلی وقت‌ها اگر یک اخلاقی، اخلاقی که یک خبر به من بدهند مثل این است که خشابم را پر می‌کنند، اگر این اخلاق در آدم باشد، یعنی همین‌جوری خبرهای دیگر هم که نباید پخش کنم، پخش می‌کنم. لذا «وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ» از جاهلین اعراض کنید، آبروی آدم‌ها را هم نبرید، توییت مفت نزنید، حرف نسنجیده نزنید.

با این آیه قرآن که یکی از آیات سی آیه است و خیلی هم سه ستاره است این آیه، اگر خوب این آیه را  به خودتان بماسانید. یعنی آیه را بجوید تا شیره‌اش در بیاید. خوب دقت کنید، یعنی تمزمز بکنید به تعبیر روایات. تمزمز یعنی اینقدر بجوید، دیدید نان را انقدر میجوید یک شیرینی از آن می‌آید بیرون (یعنی آن). من قبلاً که بچه‌تر از حالا بودم، فکر می‌کردم که سمنو یعنی شکر می‌زنند. بعداً فهمیدم نه بابا، شکر نمی‌زنند. اینقدر می‌مالند آن را  شیرینی‌اش درمی‌آید. دارد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ». حرف محکم بزنید. خدا همه اعمالتان را اصلاح می‌کند. این زبان، خانم‌ها گوش کنند، این زبان صبح به صبح از همه اعضا و جوارح سؤال می‌کند، می‌گوید حالتان چطور است؟ در روایت می‌گویند تو بگذاری، خوبیم، تو بگذاری، خوبیم. خیلی وقت‌ها غیبت و تهمت می‌کنیم، حرف می‌زنیم، حرف اضافه میزنیم، دل می‌شکنیم. «اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ».