بسم الله الرحمن الرحیم
رسیدیم تا بحث مواقف، موقف اول را که حث احرام بود را عرض کردم. موقف دوم که خیلی موقف مهمی هم هست موقف مطاف است. مطاف که قران وقتی میخواهد آن را توضیح بدهد اینطور توضیح میدهد. به این دو آیه توجه کنید سوره مبارکه حج آیه ۲۹ صفحه ۳۳۵
وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا که اینها را گفتیم که حج آمدن به سمت امام است. لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ و بعد یک مقدار روی بحث منا میایستد که وَيَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِيمَةِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ بعد میگوید ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ این طواف به بیت عتیق یعنی بیت سابقه دار باید گفت؛ نه بیت کهنه ،نه بیت قدیمی، که این خانه از زمان حضرت آدم اینجا بوده و اول بیت وضع للناس و حتی حجر و همه این چیزها (بوده .)
یک معنایی در بحث طواف هست، عنوان طواف، عنوان طواف دارد میگوید که بیایید پیش این خانه، پیش امام، طواف کنید. طواف کردن عاشقانه است. طواف در حقیقت دورت بگردم امام است ،دورت بگردم خداست.
آیه ۳۳ را ببینید لَكُمۡ فِيهَا مَنَٰفِعُ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى ثُمَّ مَحِلُّهَآ إِلَى ٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ
اینجا را به عنوان یک نقطه عتیق_ عتیق بعدا معلوم میشود نه صرف حضور فیزیکی حضرت آدم _ اینجا یک گره ای به عالم ذرع خورده است. و به فطرت خورده است و سِر اینکه به این صورت است این است که هیچ خانه ای واقعا این مقدار به آدم هیمنه پیدا نمیکند. یعنی شما وقتی که این خانه را میبینید شما بزرگترین کاخ های دنیا رو ببینید، _ من دیده ام خودم در روسیه _ در هیچ جای دنیا، هیچ بنایی به این سادگی و به این عظمت در روح آدمی تأثیر نمیگذارد. یعنی این بنا و این خانه فطری است. زیرا بعدا معلوم میشود که محاذات عرش الهی است و طوافی است از جنس ملائکه که دارند دور عرش خداوند طواف میکنند.
آیه پایانی سوره زمر آیه ۷۵ میشود صفحه ۴۶۷ میگوید وَتَرَى ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةَ حَآفِّينَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡۚ
حافین یعنی همین حلقه زدن. ملائکه را تو میبینی که (وَسِيقَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًاۖ) تا (طِبۡتُمۡ فَٱدۡخُلُوهَا خَٰلِدِينَ) پاک که میشوی میگویند بیا برو در بهشت ؛ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَيۡثُ نَشَآءُۖ فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ … که این دو بعدی و دو لایه ای آیات سر جای خودش است که هم زمینِ بهشت را میگویند؛ هم زمینی که به ارث يُورِثُهَا مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ زمینی که ان شاالله در ایام حضور حضرت به ارث میرسد و فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ * وَتَرَى ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةَ حَآفِّينَ
آن موقع آنجا ملائکه را میبینی که حلقه زده اند به دور عرش يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ که دارند تسبیح پروردگار میکنند وَقُضِيَ بَيۡنَهُم بِٱلۡحَقِّۚ وَقِيلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ این حلقه زدن و طواف و دورت بگردمی که وجود دارد …
الان شما جواب من را اگر بدهید یک مقدار نزدیک میشویم به بحث. قرار شد که بیاییم به این خانه که بیاییم پیش امام درست است؟ یعنی قرار شد که اینجا مکان امامت باشد که بیاییم بیعت کنیم با امام. هم آیه يَأۡتُوكَ رِجَالٗا بود و هم آیه فَٱجۡعَلۡ أَفۡـِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ که اینها را مفصل گفتیم.
حالا شما میخواهید دور خدا بگردید و با او بیعت کنید. در قرآن میفرماید إِنَّ ٱلَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ ٱللَّهَ کسی که با تو- با توی پیغمبر- بیعت میکند، به عنوان امام جامعه بیعت میکند ؛ با خدا دارد بیعت میکند.
یعنی بیعتی که ما با خدا داریم میکنیم بیعتی است که با امام میکنیم. این بیعت به صورت یک امر هم نمادین و هم غیر نمادین، به صورت استلام حجر آمده است.
حجر چیست؟ حجر. سناریوش را گوش کنید ، اگر شد روایتش را هم برایتان میخوانم.
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در کدام قسمت می ایستند و اعلام امامت میکنند و اعلام ظهور میکنند؟ قاعدتاً کجا باید بایستند تا آدمها بروند بیعت کنند؟ ایشان باید در رکن حجر بایستند و همین طور هم هست و روایت هم همین را میگوید.
در رکن حجر می ایستند پشت به دیوار کعبه در رکن حجر. چرا؟ چون که اساسا بیعت دارد انجام میشود
إِنَّ ٱلَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ ٱللَّهَ. بیعت با خدا ، بیعت با ولی خداست و استلام حجر (به این منظور است) حالا کاری نداریم که گفته اند اگر ازدحام شد نروید و مزاحم بقیه نشوید، البته گفته اند ( وقتی به رکن حجر رسیدید) دستتان را بلند کنید به حالت بیعت و اشاره بکنید به حالت بیعت.
وقتی در طواف هستید به حجر که رسیدید انگار از دور دارید یک استلامی می کنید؛ یک بیعت نمادین میکنید .
خود این خانه که عرض کردیم وَتَرَى ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةَ حَآفِّينَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ این را بگذارید در کنار این روایت،
اصلا ما چرا یکهو هوس این روایت ها را کردیم؟ نکته مهمش این است که این خانه یک خانه فطری است. این برای الناس است و این خانه از ابتدا بوده است و ارتباط روحی و مثابه حالت گودال یعنی یک گردهمایی گودال طور، حالا غیر این که آن منطقه یک حالت گودال طور هم دارد. میگویند که قلب حاجی گره خورده به فضای خانه .
لذا وقتی که خانه را میبیند،( اینجا حج رفته کم داریم نمیتوانم شاهد بگیرم،) کسی که خانه را میبیند انگار یکهو فرو میریزد. واقعا با دیدن است. یعنی ممکن است شما خیلی این خانه را در تلویزیون ببینید اما وقتی مشافحتا اصلا یک وضعیتی است که جَعَلۡنَا ٱلۡبَيۡتَ مَثَابَةٗ لِّلنَّاسِ * جَعَلۡنَا ٱلۡبَيۡتَ مَثَابَةٗ لِّلنَّاسِ.
سجده، طبیعی ترین اتفاقی ( است که میافتد) اصلا شما لزومی ندارد که سجده کنید ! همینجوری سجده می کنید. اصلا اینجوری نیست که قراری با خودتان گذاشته بودید که بر این خانه سجده بکنید. همینجوری یکهو سجده میکنید. این حالتی که خانه دارد در حقیقت حالت فوقالعاده ای است.
در راویت ما این خانه فطری است، محل فطری است. این همان عرشی است که این روایت را اگر نگاه کنید دارد که :
لِمَ سُمِّيَتِ اَلْكَعْبَةُ كَعْبَةَ؟ برای چه کعبه کعبه است؟ برای چه کعبه را مکعب نامیده اند؟ قَالَ لِأَنَّهَا مُرَبَّعَةٌ چون چهار ضلعی است. فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَتْ مُرَبَّعَةً اصلا سوال چه بود؟ چرا چنین سوالی از امام صادق می شده است؟ بخاطر اینکه میدانستند که این خانه با خانه هایی که خودشان میسازند فرق دارد. اینکه حالا چرا این خانه مربع شده است؟ قَالَ لِأَنَّهَا بِحِذَاءِ اَلْبَيْتِ اَلْمَعْمُورِ چون که محاذات بیت المعمور است. این خانه خانه ای حقیقی است. خانه صِناعی نیست. شما هر چیزی که اینجا صناعت میکنید ترکیبش ما به ازا ندارد. یعنی اینطور نیست که الان خانه خودتان هم مابه ازا دارد در عوالم بالاتر. این ( خانهی خودتان) یک ترکیب غیر حقیقی است. ترکیب نخود لوبیایی است. یک سری آجر و سیمان کنار همدیگر چسبانده اند شده خانه شما.
مثلاً الان یک ماشین تولید میکنند در کارخانه ایران خودرو یا سایپا که قرار است حرکتی نداشته باشد اینطور نیست که این الان در عوالم بالاتر مابه ازا دارد. وقتی که میگویند این خانه به ازا دارد، یعنی این خانه یک خانه حقیقی است. بعد میگویند که چرا بیت المعمور مربع است؟ میگویند چون به ازای عرش است. چرا مربع است؟ چون این کلمات گفته شده است: بُنی الاسلام اربع؛ سبحان الله و الحمدلله ولااله الا الله و الله اکبر. این تسبیحات اربعه ته ذکر هستند.! این تسبیحات اربعه چهار گوشه عرش است که به لفظ که درآمده است شده است تسبیحات اربعه.
آن موقع که میگوید وَتَرَى ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةَ حَآفِّينَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ در حقیقت این عرش همینجوری بیاوری پایین؛ تخت فرمانروایی خدا را بیاوری پایین؛ میشود کعبه ! این خیلی مهم است که فرمانروایی خدا و عرش خدا، – حالا راجع به عرش؛ راجع به حوض؛ راجع به این عناوینی که در آیات و روایات بخصوص عرش که خیلی مهم است. باید صحبت کنیم – گفته اند عرش خدا روی آب است. وَكَانَ عَرۡشُهُۥ عَلَى ٱلۡمَآءِ خودش یک بحث مفصلی دارد. یک بحث جالب و شیک و ترتمیز. اینکه ثم استوی علی العرش. اینکه عالم را آفرید بعد خودش رفت روی عرش نشست. اینکه عرش خدا روی آب است. عرش خدا روی آب است لیبلوکم احسن عملا احسن عمل شما کدام است. این عرش روی آب عرشی است که فرمانروایی خدا بر اساس انسان کاملی انجام میشود که این انسان کامل است که معلوم میشود شما احسن عملهایتان کدام است. وگرنه احسن عملا برای کار خوب نیست، احسن عملا برای کاری است که بر اساس منویات امام انجام شود.
وَكَانَ عَرۡشُهُۥ عَلَى ٱلۡمَآءِ لِيَبۡلُوَكُمۡ أَيُّكُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗا؛ این همان آبی است این همان آبی است که إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُكُمۡ غَوۡرٗا فَمَن يَأۡتِيكُم بِمَآءٖ مَّعِينِۭ.
آن موقع شما میآیید بر فرمانروایی انسان کامل و ولی الهی انجام میشود دستتان را میگذارید و بیعت میکنید. لذا باید بدانید که دارید چطور بیعت میکنید و دارید با امام بیعت میکنید اینجا و این کعبه است که مایه قیام مردم است . جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلۡكَعۡبَةَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ قِيَٰمٗا لِّلنَّاسِ چه خانه ای باید باعث قیام مردم باشد؟! خود بیت را میگوید مایه قیام مردم است چرا؟ چونکه عرش خدا سقوط بکند میشود کعبه؛ دست خدا؛ دست راست خدا میشود رکن حجر. که آن موقع استلام حجر استلام با ولی خداست و بیعت با ولی خداست. این معانی به قدری در روایت گفته شده اند که اگر این معانی را با خودت مرور نکردی، اصلا تو طواف نکردهای. چون اصلا نمیدانی که دور چه کسی داری میگردی. با چه کسی داری بیعت میکنی. احیای امر برای همین است. شما داری احیای امر میکنی . با امام داری بیعت میکنی.
یک نکته دیگر که در بحث استلام حجر وجود دارد یک نکته روحی؛ اما مهم است. میدانید که این سنگ سفید بوده است حجر الاسود نبوده است. از اول یک یاقوت سفید رنگ بوده است. اثر دست گنهکاران زیادی بر این ( سنگ) باعث شده است که سیاه بشود. یعنی یک سنگ سفید بوده است حجر الاسود نبوده ، حجر الابیض بوده است. اینکه آدم فکر بکند که گنهکار یک جا برود و بیاید، گرچه آن گنهکار دارد پاک میشود ولی اگر در آب کر هم یکسره چیزی بریزی، بالاخره آب کر هم باشد؛ آب استخر هم باشد؛ آب سد هم باشد، بالاخره تاثیرات و بویی در آن ایجاد میشود. یعنی اینطور نیست که شما فکر کنید که یک چیزی مصونِ مصون است. برای همین بوده است که ائمه خدا، وجود نازنین پیغمبر؛ میگفتند که ما هم دلمان ابری میشود. لَیُغان علی قلبی ،ما دلمان ابری میشود. باید برویم توبه بکنیم ،استغفار بکنیم تا دلمان پاک شود”. این نکتهای است که انسان اگر یکسره دست به دست اهل دنیا بسپارد، حتما توبه لازم دارد، حتما گریه لازم دارد. حتما نماز لازم دارد. حتما سحر لازم دارد. و اینها خرد خرد سیاه میشود.حجر الابیض سیاه شده است. از بس که گنهکار به آن دست کشیده است. این نمیشود که آدم یکسره در دنیا و غبار دنیا باشد. حتما چرک و کثیف میشود. هرچه که باشد کثیف میشود باید برود خودش را تمیز کند.
خلاصه این نکته مهمی است در بحث خود عنوان حجر. خیلی مطلب مهمی است که در روایات ما این مطلب را به جریان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت داده اند.
در کتاب علل یک یک بابی است که روایاتی دارد. آن را بخوانید که باب علتی که من عجلها … بخاطر آن علت حجر را در این رکن گذاشته اند و جای دیگری نگذاشته اند و علت آن این است که استلام می شود و میثاق و پیمان را دارید در حقیقت با این پیمان میبندید. در روایت است.
روایت یک این باب؛ که روایت بلندی هم هست میگوید حجر کان ملکا عظیما ؛حجر یک ملکی است مِن عظما ملائکه عندالله فلما اخذ الله من الملائکه المیثاق؛ وقتیکه خدا از ملائکه پیمان الست بربکم و پیمان سجده بر آدم میگیرد کان اول من آمن به و اقر ذلک المَلَک. این میشود اولین ملکی که سجده کرد و پیمان بست فاتخذه الله امینا علی جمیع خلقه. خدا او را امین بر تمام خلق قرار داد و میثاق را بر اساس او انجام داد. اوایل روایتش اینطور است. دارد که سوال میکند، حضرت میگوید خوب گوشهایت را باز کن، تا برایت دلیلش را بگویم که چرا اینطور شده است
فافعل و فرغ قلبک و اسمع سمعک. بعد میگوید که ان الله تبارک و تعالی وضع الحجر الاسود و هو جَوهره اُخرجت من الجنه الی آدم فوضع فی ذلک الرکن لعله المیثاق؛ اصلا این را گذاشتند اینجا، آدم گذاشته است اینجا به عنوان میثاق، به این داستان که ذلک انه لما اخذ من بنی آدم من ظهورهم ذریاتهم گفتیم که کلا این خانه خانه فطری محسوب میشود. حین اخذ الله علیهم المیثاق فی ذلک المکان؛ از همین رکن است که طیر بر قائم هبوط میکند، و جبرئیل به صورت یک طیری می آید و با قائم بیعت میکند. این مکان شهادت میدهد. حضرت پشت به حجر میدهند و این رکن میثاق است که می آیند اینجا شهادت میدهد که اینها اینجا پیمان بسته اند (ادامه روایت) که شاهد است بر اینکه این عهد را انجام داده اند …. اینکه در حقیقت میبوسند و لمس میکنند حجر را؛ اینها به عنوان رکن میثاق ازش یاد شده است.
این هم مطلبی است به عنوان مطلب مهم در فضای طواف.
( کسی سوال پرسید رکن یمانی استلام دارد؟) خیر رکن یمانی استلام ندارد، حجر استلام دارد. رکن یمانی هم یک چیز روحی دارد. که رکن یمانی رکنی است که ( کمی قبل از آن رکن) امیرالمومنین از آن رکن به دنیا آمدند.
دل متوجه امیرالمومنین میشود. این فضای طواف یک فضای عاشقانه با امام است و به عبارتی بیعتی است که دارید با امام میکنید و اگر این کار را نکنید در روایت است که شما اصلا طواف نکرده اید.شما رفتهای خانه را دیدهای و دورش چرخیدهای. میخواهم بگویم اگر این بحثها نباشد واقعا معماست. خانه و نقش خانه و اینکه عرض کردیم یک جای امنی است، وَإِذۡ جَعَلۡنَا ٱلۡبَيۡتَ مَثَابَةٗ محل گردهمایی است و برای همه مردم هم هست . سازمان ملل متحد در واقع سازمان دول متحد. این در واقع درباره طواف و مطاف و اینها. اگر آن روایت را کاملش را میخواندیم، کاش حوصله داشتیم کاملش را میخواندیم، کاملش را بخوانید خیلی تذکر دارد که اولا از این طرفش به مساله خلقت مرتبط است. از آن طرف به مسأله امامت و میثاق امامت، به میثاق. آدرس روایت علل الشرایع جلد ۲؛ صفحه ۴۲۹
أَبِي رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى عَنْ عُمَرَ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْقَمَّاطِ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِأَيِّ عِلَّةٍ وَضَعَ اَللَّهُ اَلْحَجَرَ فِي اَلرُّكْنِ اَلَّذِي هُوَ فِيهِ وَ لَمْ يُوضَعْ فِي غَيْرِهِ وَ لِأَيِّ عِلَّةٍ يُقَبَّلُ وَ لِأَيِّ عِلَّةٍ أُخْرِجَ مِنَ اَلْجَنَّةِ وَ لِأَيِّ عِلَّةٍ وُضِعَ فِيهِ مِيثَاقُ اَلْعِبَادِ وَ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يُوضَعْ فِي غَيْرِهِ وَ كَيْفَ اَلسَّبَبُ فِي ذَلِكَ تُخْبِرُنِي جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنَّ تَفَكُّرِي فِيهِ لَعَجَبٌ قَالَ فَقَالَ سَأَلْتَ وَ أَعْضَلْتَ فِي اَلْمَسْأَلَةِ وَ اِسْتَقْصَيْتَ فَافْهَمْ وَ فَرِّغْ قَلْبَكَ وَ أَصْغِ سَمْعَكَ أُخْبِرْكَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَضَعَ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ وَ هُوَ جَوْهَرَةٌ أُخْرِجَتْ مِنَ اَلْجَنَّةِ إِلَى آدَمَ فَوُضِعَتْ فِي ذَلِكَ اَلرُّكْنِ لِعِلَّةِ اَلْمِيثَاقِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَمَّا أَخَذَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ حِينَ أَخَذَ اَللَّهُ عَلَيْهِمُ اَلْمِيثَاقَ فِي ذَلِكَ اَلْمَكَانِ وَ فِي ذَلِكَ اَلْمَكَانِ تَرَاءَى لَهُمْ رَبُّهُمْ وَ مِنْ ذَلِكَ اَلرُّكْنِ يَهْبِطُ اَلطَّيْرُ عَلَى اَلْقَائِمِ فَأَوَّلُ مَنْ يُبَايِعُهُ ذَلِكَ اَلطَّيْرُ وَ هُوَ وَ اَللَّهِ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ إِلَى ذَلِكَ اَلْمَقَامِ يُسْنِدُ ظَهْرَهُ وَ هُوَ اَلْحُجَّةُ وَ اَلدَّلِيلُ عَلَى اَلْقَائِمِ وَ هُوَ اَلشَّاهِدُ لِمَنْ وَافَى ذَلِكَ اَلْمَكَانَ وَ اَلشَّاهِدُ لِمَنْ أَدَّى إِلَيْهِ اَلْمِيثَاقَ وَ اَلْعَهْدَ اَلَّذِي أَخَذَ اَللَّهُ بِهِ عَلَى اَلْعِبَادِ وَ أَمَّا اَلْقُبْلَةُ وَ اَلاِلْتِمَاسُ فَلِعِلَّةِ اَلْعَهْدِ تَجْدِيداً لِذَلِكَ اَلْعَهْدِ وَ اَلْمِيثَاقِ وَ تَجْدِيداً لِلْبَيْعَةِ وَ لِيُؤَدُّوا إِلَيْهِ فِي ذَلِكَ اَلْعَهْدَ اَلَّذِي أُخِذَ عَلَيْهِمْ فِي اَلْمِيثَاقِ فَيَأْتُونَهُ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ لِيُؤَدُّوا إِلَيْهِ ذَلِكَ اَلْعَهْدَ أَ لاَ تَرَى أَنَّكَ تَقُولُ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاةِ وَ اَللَّهِ مَا يُؤَدِّي ذَلِكَ أَحَدٌ غَيْرُ شِيعَتِنَا وَ لاَ حَفِظَ ذَلِكَ اَلْعَهْدَ وَ اَلْمِيثَاقَ أَحَدٌ غَيْرُ شِيعَتِنَا وَ إِنَّهُمْ لَيَأْتُونَهُ فَيَعْرِفُهُمْ وَ يُصَدِّقُهُمْ وَ يَأْتِيهِ غَيْرُهُمْ فَيُنْكِرُهُمْ وَ يُكَذِّبُهُمْ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَمْ يَحْفَظْ ذَلِكَ غَيْرُكُمْ فَلَكُمْ وَ اَللَّهِ يَشْهَدُ وَ عَلَيْهِمْ وَ اَللَّهِ يَشْهَدُ بِالْخَفْرِ وَ اَلْجُحُودِ وَ اَلْكُفْرِ وَ هُوَ اَلْحُجَّةُ اَلْبَالِغَةُ مِنَ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ يَجِيءُ وَ لَهُ لِسَانٌ نَاطِقٌ وَ عَيْنَانِ فِي صُورَتِهِ اَلْأُولَى يَعْرِفُهُ اَلْخَلْقُ وَ لاَ يُنْكِرُونَهُ يَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ وَ جَدَّدَ اَلْعَهْدَ وَ اَلْمِيثَاقَ عِنْدَهُ بِحِفْظِ اَلْمِيثَاقِ وَ اَلْعَهْدِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ يَشْهَدُ عَلَى كُلِّ مَنْ أَنْكَرَ وَ جَحَدَ وَ نَسِيَ اَلْمِيثَاقَ بِالْكُفْرِ وَ اَلْإِنْكَارِ وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا أَخْرَجَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْجَنَّةِ فَهَلْ تَدْرِي مَا كَانَ اَلْحَجَرُ قَالَ قُلْتُ لاَ قَالَ كَانَ مَلَكاً عَظِيماً مِنْ عُظَمَاءِ اَلْمَلاَئِكَةِ عِنْدَ اَللَّهِ تَعَالَى فَلَمَّا أَخَذَ اَللَّهُ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ اَلْمِيثَاقَ كَانَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ أَقَرَّ ذَلِكَ اَلْمَلَكُ فَاتَّخَذَهُ اَللَّهُ أَمِيناً عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ فَأَلْقَمَهُ اَلْمِيثَاقَ وَ أَوْدَعَهُ عِنْدَهُ وَ اِسْتَعْبَدَ اَلْخَلْقَ أَنْ يُجَدِّدُوا عِنْدَهُ فِي كُلِّ سَنَةٍ اَلْإِقْرَارَ بِالْمِيثَاقِ وَ اَلْعَهْدِ اَلَّذِي أَخَذَ اَللَّهُ بِهِ عَلَيْهِمْ ثُمَّ جَعَلَهُ اَللَّهُ مَعَ آدَمَ فِي اَلْجَنَّةِ يُذَكِّرُهُ اَلْمِيثَاقَ وَ يُجَدِّدُ عِنْدَهُ اَلْإِقْرَارَ فِي كُلِّ سَنَةٍ فَلَمَّا عَصَى آدَمُ فَأُخْرِجَ مِنَ اَلْجَنَّةِ أَنْسَاهُ اَللَّهُ اَلْعَهْدَ وَ اَلْمِيثَاقَ اَلَّذِي أَخَذَ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى وُلْدِهِ لِمُحَمَّدٍ وَ وَصِيِّهِ وَ جَعَلَهُ بَاهِتاً حَيْرَانَ فَلَمَّا تَابَ عَلَى آدَمَ حَوَّلَ ذَلِكَ اَلْمَلَكَ فِي صُورَةِ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ فَرَمَاهُ مِنَ اَلْجَنَّةِ إِلَى آدَمَ وَ هُوَ بِأَرْضِ اَلْهِنْدِ فَلَمَّا رَآهُ أَنِسَ إِلَيْهِ وَ هُوَ لاَ يَعْرِفُهُ بِأَكْثَرَ مِنْ أَنَّهُ جَوْهَرَةٌ فَأَنْطَقَهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ يَا آدَمُ أَ تَعْرِفُنِي قَالَ لاَ قَالَ أَجَلْ اِسْتَحْوَذَ عَلَيْكَ اَلشَّيْطَانُ فَأَنْسَاكَ ذِكْرَ رَبِّكَ وَ تَحَوَّلَ إِلَى اَلصُّورَةِ اَلَّتِي كَانَ بِهَا فِي اَلْجَنَّةِ مَعَ آدَمَ فَقَالَ لآِدَمَ أَيْنَ اَلْعَهْدُ وَ اَلْمِيثَاقُ فَوَثَبَ إِلَيْهِ آدَمُ وَ ذَكَرَ اَلْمِيثَاقَ وَ بَكَى وَ خَضَعَ لَهُ وَ قَبَّلَهُ وَ جَدَّدَ اَلْإِقْرَارَ بِالْعَهْدِ وَ اَلْمِيثَاقِ ثُمَّ حَوَّلَهُ اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى جَوْهَرِ اَلْحَجَرِ دُرَّةً بَيْضَاءَ صَافِيَةً تُضِيءُ فَحَمَلَهُ آدَمُ عَلَى عَاتِقِهِ إِجْلاَلاً لَهُ وَ تَعْظِيماً فَكَانَ إِذَا أَعْيَا حَمَلَهُ عَنْهُ جَبْرَئِيلُ حَتَّى وَافَى بِهِ مَكَّةَ فَمَا زَالَ يَأْنَسُ بِهِ بِمَكَّةَ وَ يُجَدِّدُ اَلْإِقْرَارَ لَهُ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمَّا أَهْبَطَ جَبْرَئِيلَ إِلَى أَرْضِهِ وَ بَنَى اَلْكَعْبَةَ هَبَطَ إِلَى ذَلِكَ اَلْمَكَانِ بَيْنَ اَلرُّكْنِ وَ اَلْبَابِ وَ فِي ذَلِكَ اَلْمَكَانِ تَرَاءَى لِآدَمَ حِينَ أَخَذَ اَلْمِيثَاقَ وَ فِي ذَلِكَ اَلْمَوْضِعِ أَلْقَمَ اَلْمَلَكَ اَلْمِيثَاقَ فَلِتِلْكَ اَلْعِلَّةِ وُضِعَ فِي ذَلِكَ اَلرُّكْنِ وَ نَحَّى آدَمَ مِنْ مَكَانِ اَلْبَيْتِ إِلَى اَلصَّفَا وَ حَوَّاءَ إِلَى اَلْمَرْوَةِ فَأَخَذَ اَللَّهُ اَلْحَجَرَ فَوَضَعَهُ بِيَدِهِ فِي ذَلِكَ اَلرُّكْنِ فَلَمَّا أَنْ نَظَرَ آدَمُ مِنَ اَلصَّفَا وَ قَدْ وُضِعَ اَلْحَجَرُ فِي اَلرُّكْنِ كَبَّرَ اَللَّهَ وَ هَلَّلَهُ وَ مَجَّدَهُ فَلِذَلِكَ جَرَتِ اَلسُّنَّةُ بِالتَّكْبِيرِ فِي اِسْتِقْبَالِ اَلرُّكْنِ اَلَّذِي فِيهِ اَلْحَجَرُ مِنَ اَلصَّفَا وَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْدَعَهُ اَلْعَهْدَ وَ اَلْمِيثَاقَ وَ أَلْقَمَهُ إِيَّاهُ دُونَ غَيْرِهِ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمَّا أَخَذَ اَلْمِيثَاقَ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِمُحَمَّدٍ بِالنُّبُوَّةِ وَ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالْوَصِيَّةِ اِصْطَكَّتْ فَرَائِصُ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ أَوَّلُ مَنْ أَسْرَعَ إِلَى اَلْإِقْرَارِ بِذَلِكَ اَلْمَلَكُ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهِمْ أَشَدُّ حُبّاً لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْهُ فَلِذَلِكَ اِخْتَارَهُ اَللَّهُ تَعَالَى مِنْ بَيْنِهِمْ وَ أَلْقَمَهُ اَلْمِيثَاقَ فَهُوَ يَجِيءُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ لَهُ لِسَانٌ نَاطِقٌ وَ عَيْنٌ نَاظِرَةٌ لِيَشْهَدَ لِكُلِّ مَنْ وَافَاهُ إِلَى ذَلِكَ اَلْمَكَانِ وَ حَفِظَ اَلْمِيثَاقَ .
ان شاالله رکن بعدی رکن سعی و مسعا را عرض میکنیم که مسعا در حقیقت برای خودش یک حکایتی دارد که شما بعدا هم ترتیبهایش را میبیند که مسعا سعی و رمی که ترتیباتی دارد آنها هم برای خودش یک معنای فوقالعاده ای دارد.
حالا دهه ذی الحجه هم هست یک مقداری در حسش بروید …. ( در حس حج و اعمالش)