فایل صوتی:

فایل متنی:

متن سخنرانی:

 

**بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم**

سلام عرض می‌کنم خدمت همه مشتریان عزیز پادکست تلنگر. یه مدتی تأخیر افتاد. الانم ایامی است که بحث مذاکره با آمریکا و اینها یه مقداری جدی‌تر شده. جا داره که این برش رو از برش سوره مبارکه فتح انتخاب کنیم. یادمون هست که یه مقداری راجع به یک دو قطبی واقعی «اشْدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» صحبت کردیم؛ که دو قطبی‌ها پس از تمییز و تمحیص و آزمایش‌هایی، رفته‌رفته تفکیک می‌شن آدم‌ها و این اتفاقات آخرالزمانی هم که اتفاق می‌افته، هی این سرعت سانتریفیوژ یه جوری اضافه می‌شه که این تمییز بیشتر بشه. البته این نکته رو من اینجا تذکر بدم: ما بین غیرانقلابی‌ها و ضد انقلاب‌ها تفاوت داریم. قرآن در سوره جاثیه میگه «قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» یعنی چی؟ یعنی به مومنین بگو از کسایی که لا یرجون به ایام الله اند (امیدی به انقلاب ندارن) از اینا بگذر تا چی بشه؟ یعنی اینا رو جذب کنن، تا بین غیرانقلابی‌ها و ضد انقلاب‌ها فاصله بیفته؛ تا خدا تا اون کسایی که در حقیقت کارهای متفاوتی دارند می‌کنند (اقدامات علیه نظام دارن می‌کنن)، اینها… تا خدا حسابشو با اینا یه سره بکنه.

 

**تفاوت غیرانقلابی و ضد انقلاب:**

ببینید، ما قرار نیست ریزش تولید بکنیم. اتفاقاً خیلی خوبه که «لایرجون» (کسایی که فکر نمی‌کنن انقلاب به نتیجه برسه) بالاخره یا مثلاً این دعواها به نتیجه برسه. این‌ها رو باید تفاوت قائل شد با کسایی که… با کسایی که اعتقاد دارند انقلاب‌ها به نتیجه نمی‌رسد. دعوای اصلی با این گروه (گروه لب مرز)یه. گروه‌هایی هستند که با تک ماده دارن قبول می‌شن. باید حواسشون باشه یهویی ممکنه اگه به درس نخوندنشون اینجوری ادامه بدن، بیفتن تو این گروه. لذا خیلی هستن که غیرمذهبی اند، ضد مذهب نیستند، ولی پاشون لبه پرتگاه ضد مذهبی شدنه.

 

**نکته کلیدی:**

ما همه رو غیرانقلابی ضد انقلاب نمی‌دونیم، ولی خیلی وقتا این کسایی که «مُّذَبۡذَبِينَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ لَآ إِلَىٰ هَـٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَـٰٓؤُلَآ» (نه اینوره، نه اونوره) می‌بینید. لحظات بحران‌زا که می‌شه، تو این لحظات بحرانی و ساعت‌الاسره، کلاً فرمونش یه مقداری میکشه به سمت کفر تا بکشه به سمت ایمان. باید پناه برد از اینکه ما غیرانقلابی هم بشویم. ما هدف اصلیمون غیرانقلابیون نیست، چون غیرانقلابی اگه کسی بشه، ممکنه ضد انقلاب بشه؛ اگه کسی غیرمذهبی بشه، ممکنه ضد مذهبی بشه.

 

**دو قطبی واقعی:**

درگیری اصلی تو دو قطبی‌های واقعی بین کیه؟ بین جریان ایمانیه و جریان نفاقه. اون جریانی که داره اقدام می‌کنه، عمل می‌کنه، حرف می‌زنه، روزنامه، رسانه، شبکه، همه اینا رو داره تولید می‌کنه. اون دو قطبی واقعی اینجاست. یه عده هم «الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (این وسَطَن لِكَ لَآ إِلَىٰ هَـٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَـٰٓؤُلَآ). حواسمون باشه باید اتفاقاً این جریان غیرانقلابی رو جذب کرد. شما برنگرد به اونی که… بالاخره تو ذهنش هست: میشه مذاکره با آمریکا کرد؟ نمیشه مذاکره با آمریکا کرد؟ داره به این فکر می‌کنه. برگردی بگی تو یک خائنی هستی که قائلی ما باید انقلابو زمین بزنیم؟ نه! نندازش اینور. برگرد بهش بگو: ببین با این منطق توام، اتفاقاً با مایی. تو هم قائلی که با هر کسی که میزنه زیر میز، نمیشه مذاکره کرد. ببین، بکشش این طرف، هولش نده اون طرف. اینا یه بخش عمده غیرانقلابی هستن. بخش عمده «لایرجون ایام الله»اند. بخش عمده کسایی هستن که غیرمذهبی حتی…

 

**ارتباط با بحث تلنگر:**

حالا به بحث تلنگر شاید ربط نداشته باشه، ولی اینها کسایی هستند که تو جهنم وقتی قرار می‌گیرند، بعدش رفته‌رفته یه خورده می‌چلوننشون میان تو بهشت و بالاخره می‌فهمن دیگه. یه خورده چشم و گوششون وا می‌شه. اونجا می‌فهمه که: بابا! ما هم الکی این فکرا رو می‌کردیم. میان تو بهشت و بالاخره یواش‌یواش مقیم بهشت می‌شن. خود بهشتیا این هستن: کمکشون می‌کنن به اون کسایی که تو جهنم بکشنشون بالا. نه اینکه به کسایی که در جهنمند (هنوز نرفتن جهنم) هول بدن برن تو جهنم. لذا ما باید منطق رو جوری توضیح بدیم که اولاً کسایی که آن (این وسَطَن) دارن فکر می‌کنن، بکشن این طرف.

 

**نکته تاریخی:**

ما ببینید حتی در زمینه وسط جنگ، گفتن که اگر یکی از مشرکین برگشت گفت: آقا من شک کردم، می‌خوام ببینم شما چی میگین؟ منطقتون چیه؟ وَإِنۡ أَحَدࣱ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٱسۡتَجَارَكَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ يَسۡمَعَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُۥۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمࣱ لَّا يَعۡلَمُونَ  خوب، أَجِرْهُ (اجازه اگر یکی از مشرکین وسط جنگ گفتش که من می‌خوام ببینم حرف طرف مقابل). استجاره (ازتون پناه خواست) فَأَجِرۡهُ  (یعنی پناه جرش بده)؛ پناهش بده، بیار ببین حرفش چیه. بعدشم خیلی با امان‌نامه بفرستید سر جاش. آخرش ایشون حرف ما چیه؟ ببینید به این توجه کنید: ما آخرش باید حرف خودمونو با بلاغ به گوش طرف مقابل برسونیم، نه اینکه پرده‌های بر روی او بندازیم؛ از اول بگیم تو در حقیقت تو همون جریان فاسد منافقی هستی که باید بری جهنم.

 

**تمهید الهی:**

البته این کار توسط خدا تمحیصی است که انجام میشه. هر چقدر ساعت‌ها (ساعت‌های سخت‌تری می‌شه)، روزگاران (روزگاران سخت‌تری میشه)، اینها خلاصه سنگین‌تر می‌شه و این تمییز و سانتریفیوژ یه کاری می‌کنه. خالص‌سازی انجام میده. این کار رو خدا «لِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ» این کارو انجام میده. یکی از دلایلی که اساساً ما اسم نداریم در قرآن به شدت کم اسمه قرآن، حتی در زمینه انحراف، یه فرعون و هامان و اینها را داریم. به لحاظ تاریخی بد نبود انگار مثلاً یه اسم، یه ابوسفیانی، مثل یک مثلاً ابی بن کعبی (از سردار منافقین) از اینور اونور. خدا حفظ می‌کنه، نمیگه چرا؟ به خاطر اینکه شما درگیر این اسما نشید.

 

**دو جریان اصلی:**

بحث دو تا جریانه: جریانی که جام زهر داره تعارف می‌کنه، جریانی که نه، وایساده پای در حقیقت انقلاب خودش وایساده، با همون منطق خودش (با منطق درست و عقلایی قرآنی خودش) ایستاده داره این کارو می‌کنه. شما دوتا جریان معرفی بکنید. الانم در این بحث‌هایی که پیش اومده، برخی‌ها هی دنبال اینن که ظریف درسته یا کلفت درسته؟ ترامپ چیه این وسط؟ ظریف چیه این وسط؟ نه مهم ظریفه، نه کلفت این وسط. هیچ کدوم اینا مهم نیستند. مهم دوتا جریان. خودتو انقدر سطح بحث و کلاس بحثو نکش پایین که خودتو درگیر با افراد بکنی. بله اگه شما منطق رو درست توضیح بدی، افراد خودشون درست توضیح پیدا می‌کنن. معلوم میشه کی کجای قصه ایستادن. هرکی کجای این قصه ایستاده، تو کدوم لبه از این تاریخ درست ایستاده یا درست نایستاده.

 

**سوره فتح و جریان نفاق:**

یکی از بحث‌های مهم سوره مبارکه فتح که امروزه هم به نوعی ما درگیرشیم، بحث بدگمانی جریان نفاق اینا یه سری منافق نیستند، دو تا جریانن، دو تا روزنامه‌ن، دو تا رسانه، دو تا منطقن. اینان که دارن درگیر میشن با همدیگه. تو سوره مبارکه فتح همین اتفاق افتاده. اومده اینجوری میگه: یه سری رو در حقیقت… بحث اینجوری میکنه که گفتم وقتی که آرامش رو تزریق می‌کند و میگه باید با آرامش ایمانی (آرامش حاصل از اعتماد به وعده‌های خدا) ببینید: شما اعتماد دارید به وعده‌های خدا یا اعتماد ندارید؟ جامعه اعتماد داری یا نداری؟ داره این رو در حقیقت بحث می‌کنه. این آرامش رو که شما ایمان در سایه این آرامش زیاد بکنید. در اینجا هست که میگه: این سکینه‌ای که در قلوب مومنین ایجاد می‌کنه، یه لبه دیگه داره. اتفاقاً این لبه دیگش تعذیب منافقین و منافقات، مشرکین و مشرکاته.

 

**جریان زنانه در نفاق:**

ببینید منافقین، مشرکین، اینها چون که دو تا جریان همدستن (همسوان). یعنی همون چیزی که مشرکین مشرکات (تاکید حتی به جریان زنانه قضیه هم داره ها). با اینکه اگر میگفتش که منافقین و مشرکین تمام بود، اما داره تاکید به جریان زنانه هم میکنه. چرا؟ چون که بسیاری از پمپاژ فرهنگ داستان توسط زن‌ها انجام می‌شه. کما اینکه توسط مردها انجام میشه. خیلی وقتا مردهایی که دارن تو روزنامه‌ها دارن کار میکنن، تو مجلات دارن کار میکنن، تو رسانه‌ها دارن کار میکنن، تحت تأثیر زنان اینکار رو میکنن، ترسی است که زنان دارند القا می‌کنند. جریان زنانه هم مورد شماتت داره قرار میده.

 

**ویژگی جریان نفاق:**

اینجاست که داره این‌ها رو تعذیب می‌کنه. اینا ویژگیشون چیه؟
وَيُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ وَٱلۡمُشۡرِكَٰتِ ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرࣰا
ویژگی این جریان اینه: بدگمانند به خدا، بدگمانند به وعده. خود خب اینا گفتم دیگه. اینا در جریان سوره مبارکه فتح رفته بودن که بزنن تو دل دشمن، داره فریبشون میده و اینا ادب هم نمی‌شن. جنگ احزاب رو تازه دیدنا. ولی جریان احزاب رو میزارن پای شانس. دقت کنید! کسی اگر نخواهد ببینه و منطق درونیش « لَهُمۡ أَعۡيُنࣱ يُبۡصِرُونَ بِهَآۖ » باشه، چشم داره ولی نمی‌بینه. جریان احزاب تازه دیدن اینا. کما اینکه مگه وقتی از رود رد شدن سپاه موسی رد شدن، تازه دیدن دریا شکاف خورد! از این تابلوتر واضح‌تر؟ « فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقࣲ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ » (مثل کوه آب رو همدیگه وایسادن)، اینا از این وسطش رفتن دیگه. از این واضحتر! تا رسیدن به اونطرف. تا رفتن اون طرف، رسیدن به یه قومی که «يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ» ( داشتن بت میپرستیدن). گفتن: حالا من از چنگال فرعون حالا چی بپرستیم؟ گفتن: موسی! «اجْعَلْ لَنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ» (یه خدا شبیه اینا بپرستیم دیگه؟!) ما الان چی باید بپرستیم؟ که موسی گفت: خیلی بیشعوری واقعاً بیشعوری شما یه قوم بیشعوری واقعاً! ما همین الان تازه از رود رد شدیم. ولی کسی که نخواد بفهمه، کسی که عینک قرمز به چشمشه، همه رنگا رو قرمز میبینه دیگه. او که تحلیلش بر اساس شانسه، همه چیز شانس میبینه.

 

**وعده‌های الهی:**

حادثه طبس رو ،کودتای نوژه رو که طراحیش رو اگه نگاه بکنی،  دقیق‌ترین طراحیه، که اگر کودتای نوژه جواب می‌داد، کار انقلاب تمام شده بود. خدا با یه سری شن تو طوفان طبس، کل کودتا رو به هوا کرد. اینا ماموران خدا بودن، به تعبیر حضرت امام. اینا مامورین خدا. ببینید شما در جریان حق با وعده‌هایی مواجه میشید که این وعده خیلی عجیبه. گرچه از جانب خدا عجیب نیست. خدا میگه عجیب نیست. شما ببینید جریان اصحاب کهف: یه عده بلند شدن قیام کردند، خدا قیام اینا رو ۳۰۹ سال برد خوابوندشون در امن و امان. یه سگم گذاشت اون جلو. سگ محافظ ۳۰۹ سال! عجیب نیست؟ خدا که میخواد داستانو شروع کنه چیز عجیبیه؟ « أَمۡ حَسِبۡتَ أَنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡكَهۡفِ وَٱلرَّقِيمِ كَانُواْ مِنۡ ءَايَٰتِنَا عَجَبًا…» آیات عجیبی اتفاق نیفتاده که هیچی! یه عده بلند شدن قیام کردن، منم محافظت کردم دیگه. الان چیزی که خیلی عجیبه اینه که ۳۰۹ سال بخوابونی یه نفرو، یه گروهی رو. اون گروهی که میخواست توحید در جامعه ایجاد بکنه، بعدش توحید در کل جامعه ایجاد شد. اینام خوابیده بودند و «تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ» (شما فکر می‌کردین اینا بیدار، خوابیده بودن).

 

**اعتماد به وعده الهی:**

پس ببینید وعده‌های الهی و اعتماد به وعده الهی، اعتماد به خداست که خدا کمک می‌کنه شما تو این راه قرار بگیری. خدا کمک می‌کنه، منتها اینا ویژگی جریان نفاق اینه که شروع می‌کنه القاء ترس میکنه، بدگمانی خودشو القا میکنه، بعد از دهن مردم خارج میکنه. از دهن مردم خارج میکنه میگه: آقا مردم می‌ترسن! مردم رو می‌ترسونه که مردم بترسن. که این تو روزنامه‌ها بگه: طبق آمار برآورد شده ۸۰٪ مردم می‌ترسن. آقا شما نمی‌دونید اهمیتی اهمیت این راهپیماییا چیه؟ این راهپیماییا آقا تمام نقشه‌ها رو نقش بر آب می کنه. کی ما راهپیمایی کردیم؟ عزیزان! تو اوج قیمت دلار. یعنی شاکی نیستیم؟ معنیش این نیست که شاکی نیست، شاکیم ولی به معنای ترس از آمریکا نیست. عده زیادی نشان دادند توی تهران، شهرستانا، روستاها، برف، بارون، همه جا، همه نشون دادن با همدیگه که آقا اینی که میگن انقلاب بی یار و یاور شده غلط کردن که میگن ما این نیستیم. شما نمی‌دونید اهمیت این چیه!

 

**جریان منافقین و ترس‌افکنی:**

خیلی وقتا جریان‌های منافقین می‌خوابه، چون که هی می‌خوان نشون بدن با آمار و ارقام که ببینی این اتفاق افتاده. مردم نشون میدن که عده زیادی نه، شاکیم ولی این اتفاق نیفتاده. مردم نترسیدن. پس ببینید ظن بد به خدا که خدا ما رو سر کار میذاره. حالا یه چیزی گفته حالا حالا شما چرا باور می‌کنی؟ اینا قصه‌های شبه به درد خواب میخوره، نه به درد زندگی و بیداری. باز دوباره در یه جای دیگه که می‌خوام بهتون بگم نقاط اصلی سوره مبارکه فتح…

 

**روشن‌بینی حضرت آقا:**

روشن حضرت آقام تاکید کردن به خاطر همین نکات اصلی امروز ماست که ما در موقعیت فردی عزیزان ما در موقعیت ضعف نیستیم. اصلاً ببینید! این دو تا تصویر مهم‌ترین چیز داشتن‌ها نیست، دیدن‌هاست. اگه دیدنت اشتباه بشه، به داشته‌های خودتم اعتماد نمی‌کنی. یعنی وقتی که تو نمیبینی که ما وضعیتمون تو دنیا وضعیت ضعف نیست. ما در موقعیت بدر نیستیم. بله همیشه وقتی که سرعت بالا میره، در موقعیت یه ارتدادهای خطرناک هستیم. همیشه اینجوریه. مثل اینکه سرعت بالا اگه کسی با فرمون بازی بکنه، اتفاقات خطرناکی براش میفته. این هر بله! شما اگه با یه ماشینی توی خیابونی با ۴۰-۵۰ تا بری، خوابتم ببره،فوقش میزنی به دوتا ماشین دیگه، آدم که کشته نمیشه این وسط، ولی اگه با ۱۳۰-۴۰ تا بری، خوابت ببره، هم خودتو می‌کشی هم یه عده دیگه رو می‌کشی. کلاً هرکی بالاتر میره، در معرض ارتداده و ارتدادش خطرناک‌تر میشه. بازگشتش خطرناک‌تر میشه.

 

**نفاق و تردید:**

اینجاست که باز دوباره بر همین معنا در جریان منافقین تاکید میکنن. میگه: اینا گفتن که ما نمیایم و گرفتار زن و بچه‌ایم و اینها. خدا میگه: نه اصلاً اینجوری نیست!
بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن يَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِيهِمۡ أَبَدࣰا وَزُيِّنَ ذَٰلِكَ فِي قُلُوبِكُمۡ وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ وَكُنتُمۡ قَوۡمَۢا بُورࣰا
(این گمانشون این است که این راه بی‌بازگشتیه). شما بیخود کردید رفتید پشت دیوارهای مکه. این چه وعده حالا؟ پیغمبر خواب دیده خیره! دستور داره. پیغمبر با این خواب خیره انشالله یعنی چی؟ این کار غیر عاقلانه چیه شما میکنید؟ بعدش همین مطلب رو،  همین معنا رو تو دل شماها هم تزیین میدن. چی میگن؟ میدونی ما چرا با آمریکا مذاکره جواب نمیده؟ اون تیم بلد نبود. خوانش دوم: این تیم بلده. اون تیم نمی‌دونست چه جوری باید مذاکره بکنه. منطق آمریکا، یا مشکل ظریف میشه یا مشکل کلفت میشه؟ این وسط یه مشکله خودمون میشه، یه مشکل ترامپ میشه! این اشتباهه! مشکل جریانیه. نه اینکه اونا بلد نبودن، اینا بلدن. این منطق عقلایی داره. آقا جون! منطق ما در مواجهه چیه؟

 

**منطق مذاکره:**

من در پادکست بعدی مفصل‌تر خواهم گفت. ولی با هر کشوری مذاکره میکنیم. رژیم صهیونیستی اگه جداست (چون کشور نیست)، آمریکا هم جداست (به خاطر اینکه در منطق مذاکره نیست). منطق مذاکره یعنی اینکه شما میشینی با همدیگه میگید میشنوید، تعهدات خودتون عمل می‌کنید. منطق مذاکره یعنی این. نه اینکه من بشینم، تو هم بشینی مذاکره می‌کنی. من تو بندهای مذاکره مینویسم که من اگه بخوام به تعهدم عمل نمی‌کنم! خریم! ما همچین مذاکره بکنیم؟ بعد تو تاریخچه اشم همینو میگه، که من حالا جلسه بعد یه مقداری راجع به این صحبت می‌کنم. عجیبه که هنوز یه عده فکر می‌کنن میشه با ائمه کفر (با امام کفری که بر این اساس داره با شما مذاکره می‌کنه) میتونی مذاکره کنی. بعد همینو میبینید چه جوری تنظیم میدن؟ می‌برن رو ظریف و کلفت و ترامپ و این و اون. و این تیم بیاد میتونه، اون تیم بیاد نمی‌تونه، تیم نو اصول‌گرایی میتونه، تیم اصول‌گرایی نمی‌تونه، تیم اصلاح‌طلبی میتونه، اعتدالی بهتر از اون می‌تونه! می‌بینی که می‌بری اصلاً میریم توی بازی دیگری. میریم تو بازی افراد، نمیریم تو بازی منطق.

 

**پایان سخن:**

و اینجاست که « وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ »! اتفاقاً این گمان‌ها، میدونید که ما را از انتقام‌های سخت به انتخاب‌های سخت، ما را از اقدام‌های برش‌دار درست به سمت انتخاب‌های سخت می‌رسونه. حتی این انتخاب‌های سخت گاهی اوقات ارتداد و تعارف زدن جام زهره. تعارف زدن جام زهرم اینجوری نیست که یهو مثلاً یه جام زهری رو میارن، همه شوکه میشن. نه! آرام آرام آرام آرام آرام آرام، همه رو آماده می‌کنن برای اینکه جام زهر رو تعارف کنند. حواستون باشه! همه مردم، حواستون باشه. مومنینی که قرار شد در آیه پایانی بشید «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ». بشید اون کسایی که دوربری حضرت هستید. موفق و موید باشید در این آخرالزمانی. دم همتون گرم. یا علی.